ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت روز معلم:
کار بزرگ معلمان شکوفاسازی استعدادها برای ارزشهای متعالی است
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با تبریک روز معلم به همه معلمان در مدارس، دانشگاهها و حوزههای علمیه، خاطرنشان کردند: نسل جوانی که پرورش مییابد ثروتی آنچنان انبوه است که هیچ پدیده ارزشمند دیگری با آن برابری نمیکند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتررهبر معظم انقلاب در این پیام آمده است: روز معلم را به همه معلمان عزیز که در مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه به پرورش اندیشه و دانش کودکان و جوانان کشور میپردازند تبریک میگویم. این سخن امام خمینی که معلمی را شغل انبیا دانستند، یک شعار تبلیغاتی نبود، سخن قرآن بود که فرموده است: ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحمکه... تزکیه و تعلیم و کتاب و حکمت الهی چهار واژه کلیدی در دعوت اسلام و همه پیامبران است. واژه کلیدی دیگر قیام به قسط است. در مدرسه نبوتها، نسلهای بشر با کتاب و حکمت، آموزش و پرورش مییابند و آنگاه زندگی عدالتمحور بنا میکنند و جوامع بشری بدین ترتیب به هدفهای آفرینش انسان نزدیک میشوند. نظام اسلامی با همین هدف یعنی شکلگیری یک جامعه دینی عادلانه و آرمانخواه پدید آمد و طبیعی است که نظام آموزشی کشور نیز نمیتواند هدفی جز هدف کلی نظام داشته باشد. کودک و نوجوان و جوان در کشور اسلامی میآموزد که استعداد و توان بالقوه خود را برای ارزشهای متعالی ملی یعنی ارزشهای اسلامی و انقلابی شکوفا کند و بهکار گیرد. این آموزش حیاتی و سازوکار تحقق آن، همان کار بزرگ و جهاد مبارکی است که معلمان عهدهدار آن شدهاند.
در ادامه این پیام آمده است: اسلام ما را به علم نافع فرا میخواند، علم نافع از سویی جوان ایرانی را به ابزارهای لازم برای پیشرفت و اعتلای کشور و ملتش مجهز میسازد و از سویی به او هویت میبخشد و او را از وزانت و اعتبار روحی و معنوی و اعتماد به نفس برخوردار میکند. نسل جوانی که در این مسیر، صیرورت و پرورش مییابد، ثروتی آنچنان انبوه و ذخیرهای آنچنان عظیم است که هیچ پدیده ارزشمند دیگری برای کشور با آن برابری نمیکند. این ثروت، محصول کار و انگیزه معلمان در مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه است. رحمت و فضل خدا بر دستهای پرکار و دلهای پرانگیزه آنان باد. نسل جوان ما بحمدالله الگوهای درخشان و برجستهای را هم میشناسد که در دنیای مادی امروز نظایر آنها را کمتر میتوان یافت. از شهید چمران و شهید آوینی تا شهدای هستهای و تا شهید سلیمانی و تا شهید بزرگوار مطهری که در دهه سی از عمر خود در حوزه قم و دانشگاه تهران درخشید و در دهه پنجاه با بال شهادت به ملکوت اعلی پرکشید. درود خدا بر شهیدان و سپاس ما به معلمان و خوشامد ما نثار نسل جوان خوش عاقبت ملت ایران باد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتررهبر معظم انقلاب در این پیام آمده است: روز معلم را به همه معلمان عزیز که در مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه به پرورش اندیشه و دانش کودکان و جوانان کشور میپردازند تبریک میگویم. این سخن امام خمینی که معلمی را شغل انبیا دانستند، یک شعار تبلیغاتی نبود، سخن قرآن بود که فرموده است: ویزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحمکه... تزکیه و تعلیم و کتاب و حکمت الهی چهار واژه کلیدی در دعوت اسلام و همه پیامبران است. واژه کلیدی دیگر قیام به قسط است. در مدرسه نبوتها، نسلهای بشر با کتاب و حکمت، آموزش و پرورش مییابند و آنگاه زندگی عدالتمحور بنا میکنند و جوامع بشری بدین ترتیب به هدفهای آفرینش انسان نزدیک میشوند. نظام اسلامی با همین هدف یعنی شکلگیری یک جامعه دینی عادلانه و آرمانخواه پدید آمد و طبیعی است که نظام آموزشی کشور نیز نمیتواند هدفی جز هدف کلی نظام داشته باشد. کودک و نوجوان و جوان در کشور اسلامی میآموزد که استعداد و توان بالقوه خود را برای ارزشهای متعالی ملی یعنی ارزشهای اسلامی و انقلابی شکوفا کند و بهکار گیرد. این آموزش حیاتی و سازوکار تحقق آن، همان کار بزرگ و جهاد مبارکی است که معلمان عهدهدار آن شدهاند.
در ادامه این پیام آمده است: اسلام ما را به علم نافع فرا میخواند، علم نافع از سویی جوان ایرانی را به ابزارهای لازم برای پیشرفت و اعتلای کشور و ملتش مجهز میسازد و از سویی به او هویت میبخشد و او را از وزانت و اعتبار روحی و معنوی و اعتماد به نفس برخوردار میکند. نسل جوانی که در این مسیر، صیرورت و پرورش مییابد، ثروتی آنچنان انبوه و ذخیرهای آنچنان عظیم است که هیچ پدیده ارزشمند دیگری برای کشور با آن برابری نمیکند. این ثروت، محصول کار و انگیزه معلمان در مدارس و دانشگاهها و حوزههای علمیه است. رحمت و فضل خدا بر دستهای پرکار و دلهای پرانگیزه آنان باد. نسل جوان ما بحمدالله الگوهای درخشان و برجستهای را هم میشناسد که در دنیای مادی امروز نظایر آنها را کمتر میتوان یافت. از شهید چمران و شهید آوینی تا شهدای هستهای و تا شهید سلیمانی و تا شهید بزرگوار مطهری که در دهه سی از عمر خود در حوزه قم و دانشگاه تهران درخشید و در دهه پنجاه با بال شهادت به ملکوت اعلی پرکشید. درود خدا بر شهیدان و سپاس ما به معلمان و خوشامد ما نثار نسل جوان خوش عاقبت ملت ایران باد.
معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با «ایران»:
رسانهها درمواجهه با بحران بیماری کرونا بهجای تبلیغات شفافسازی کردند
مریم جهان پناه
خبرنگار
امروز رسانهها در هدایت و جهتدهی افکار عمومی بویژه در شرایط بحران نقش مؤثر و تعیینکنندهای دارند و میتوانند با ظرفیت و نفوذشان بر مخاطب ابعاد و مراحل مختلفی از بحران را به تصویر بکشند حالا فرقی نمیکند موضوع سیل باشد یا بیماری کرونا، آنطور که محمد خدادی معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید: «رسانههای ما در نوع مواجهه با بحران روز به روز شرایط بهتری پیدا کردند» حتی او از رسانهها بهعنوان سربازان گمنام عرصه اطلاعرسانی یاد میکند که بینام در سختترین شرایط بیشترین کار را میکنند. با او درباره نقش رسانهها در دوران بیماری کرونا گفتوگوکردیم که میخوانید:
یکی از شاخصهای مهم دربحرانها، اطلاعرسانی بموقع و دقیق رسانهها درآگاهسازی مردم است آیا رسانههای ما به تعداد کافی خبرنگاران متخصص و آموزش دیده در حوزه بحران دارند؟
ببینید ما تاکنون برای خبرنگاران به دفعات ودر لایههای مختلف کلاسهای آموزشی برگزار کردهایم. ولی به نظرم اصلاً ما مشکل آموزش نداریم بلکه مشکل بیشتر در بحث مهارت و مأموریت رسانه است مثلاً اینگونه نیست که هر کس که آموزش میبیند مهارت هم دارد؛ نه. آموزش لازم وجود دارد ولی کافی نیست، چرا؟چون اساساً دنیای آموزش و اجرا دو دنیای جدا از هم هستند و این مهم کاملاً احساس میشود. در حال حاضر 28 هزار نفر خودشان را خبرنگار میدانند پس مشکل ما در کلاس و دوره و آموزش و... نیست بلکه مشکل ما در بحث مهارت است. از طرفی بحران مهارت فقط محدود به رسانه نیست در نسبت بین دانش و صنعت هم مشکل داریم. در یک سال گذشته موضوع مهارت را بهعنوان یک دغدغه مطرح کردیم. بهنظر میرسد مدرک نمیتواند به تنهایی در بهکارگیری فرد دررسانه کافی باشد بههمین علت موقع استخدام نباید مدرک ملاک باشد بلکه برگزاری آزمون مهارتی، دوره کارآموزی و.... لازم است حالا فرقی هم نمیکند چه برای افرادی که دانشگاه نرفتند و کار روزنامه نگاری کردند و چه افرادی که دانشگاه رفتند اما کار روزنامه نگاری بلد نیستند. مهم این است که در فضای رسانهای بحث کارآموزی، مهارت آموزی و کارگاه آموزشی را بگنجانیم تا به یک دغدغه اصلی تبدیل شود. از طرفی رسانه باید وارد فضای عرضه و تقاضا شود تا اقتصاد رسانه پا بگیرد. الان یکی از مشکلات رسانه این است که رسانه بهصورت نذری اداره میشود یعنی یکی پول میدهد و یکی هم نیت میکند در حالی که باید در آمد اصلی یک رسانه از محل فروش آن تأمین شود نه ازمحل آگهی.باید پول رسانه از چرخه عرضه و تقاضا تأمین شود. البته این موضوع را نمیشود بهصورت مطلق مطرح کرد این موضوع بهصورت نسبی است ولی عموماً اینطور است. اصلاً ببینید چقدر از مطالب روزنامه که تولید میشود متناسب با تقاضا است و چقدر رسانهها تقاضا شناسی و موضوع شناسی انجام میدهند؟
بحران بعدی به بحث مأموریت رسانهها و همچنین به فاصله بین کارکرد پوششی رسانه و سوژهای رسانه برمیگردد. الان کارکرد پوششی بیشتر از سوژهای شده است. بهنظرم نباید خبرنگار دیدگاه تولید کند بلکه کار او باید تولید اطلاعات یا خبر باشد البته دراینجا نحوه تولید محتوا در بحران میشود انتخاب رسانه.
درماجرای کرونا هم رسانهها بهدلیل احساس مسئولیت ومهارت کسب شده در بحرانهای یکسال اخیر درمیدان آمدند و نقش مؤثر وموفقی هم داشتند؛ کارکرد رسانهها نمره منفی نمیگیرد بلکه نمره آنها مثبت است چون باعث ایجاد اجماع شد.
معاونت مطبوعاتی بهعنوان متولی امر و با توجه به اینکه دغدغهها و مشکلات را میشناسد برای عبور و گذر از این مرحله وهمچنین مدیریت آن چه کرده است؟
بهنظرم ما در این موضوع به موفقیت نسبی دست پیدا کردیم بهدلیل اینکه سازمان رسانهای ما جایگاه خودش را در این زمینه پیدا کرده و از طرفی هم معاونت مطبوعاتی توانسته بخش اطلاعرسانی خود را فعال کند.در جریان بیماری کرونا هم بلافاصله یک کمیته اطلاعرسانی ستادملی مقابله با کرونا به ریاست وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد و با استقرار دبیر خانه این کمیته در معاونت مطبوعاتی هماهنگی، سیاست گذاری تقسیم کار و هم افزایی رسانه ها در سطح ملی و بینالمللی انجام گرفت . همچنین در اولین اقدام پیش دستانه زمانی که دانشجویان از چین به ایران منتقل شدند جلسه تبیینی موضوع کرونا درمعاونت مطبوعاتی با حضور مسئولان وزارت ارشاد و مدیران رسانههای اصلی کشور تشکیل و کار رسانهای از همان زمان آغاز شد. دفتر مطالعات و برنامهریزی معاونت مطبوعاتی بلافاصله یک دوره آموزشی شناخت کرونا برای رسانهها برگزار کرد.
همچنین سازماندهی کارکرد رسانه با تشکیل سه کارگروه متشکل از ستاد خبری مقابله با کرونا، دو کمیته اقدام خبری مقابله با کرونا و کمیته محتوای خبری مقابله با کرونا با ترکیب سردبیران رسانهها و نمایندگان معاونت سیاسی – سیما و رادیو سازمان صداوسیما و نمایندگان دستگاهها تشکیل گردید.علاوه برآن کارگروه تولید محتوا ونظارت بر فضای مجازی هم شروع به کار کرد و به این ترتیب سازمان رصد – تحلیل نیازهای مخاطب - تولید محتوا – نشر مقابله با شایعات و.... شکل گرفت علاوه برآن ظرفیت شورای اطلاعرسانی استانها به میدان آمد و شروع به کار کرد. این یعنی دوماه تلاش شبانهروزی هزاران نفر در سراسر کشور در رسانههای مختلف- فضای مجازی – مکتوب – برخط – شبکههای تلویزیونی و رادیویی و.... با تقسیم کار و هماهنگی و همافزایی در بعد ملی واستانی... یعنی ما بستر هدایت رسانه و دسترسی اطلاعات رسانه را فراهم کردیم. نکته مهمی که در موضوع کرونا باید به آن اشاره کرد این است که کار اطلاعرسانی آن را آقای رئیس جمهوری و دولت به رسانهها سپردند و خود رسانهها آن را اداره کردند. همین اطلاعرسانی رسانهها باعث شد که مردم در خانه ماندند و بیرون نیامدند آنهم نه با زورو رفتار پلیسی بلکه با دادن اطلاعات بموقع و دقیق و باور پذیر که اگر نیایند هم به خود کمک میکنند هم به دیگران واین یک وظیفه ملی است. جادههای کشور نه با تقابل و تهدید بلکه با اطلاعرسانی بسته شد و...چرا؟ چون کارکرد اطلاعرسانی فضای اطلاعات در بستر تبیین و برای اقناع و باورپذیری مردم بود.مردم ما باور کردند که برای مقابله با کرونا باید در خانه بمانند الان هم وضعیت ما نسبت به روزهای اول شیوع بیماری کرونا بهتر شده است.حتی کار کرد رسانهای ما درفضای اخبار فیک (خبرهای جعلی) هم کمتر شده است.
یعنی معتقدید رسانهها در موضوع بیماری کرونا توانستند در اطلاعرسانی و آگاهسازی مردم درست عمل کنند؟
بهطور قطع در بحث کرونا مهمترین عامل پیشگیری، اطلاعاتی بود که از طریق رسانهها به مردم داده شد.کرونا سه ویژگی داشت؛ غافلگیری آن، ناشناخته بودن آن و سوم در برگیری آن که برای هر کدام دستوراتی تدوین شد که با آگاه کردن بموقع مردم نتیجه داد.نقش رسانهها و اثراطلاعات نزدیکترین عنصر به هر فرد درمقابله با کرونا بود بعد میرسیدیم به دارو، درمان و مواد شوینده چون رسانه بهعنوان پلی بود که در بین همه پزشکان – متخصصان – متولیان و... قرار گرفت و اثرگذار بود شاهد آن هم همین وضعیت که امروز درکشور مشاهده میکنید یعنی همدلی، همکاری و همافزایی بین همه مردم و دستگاهها و پزشکان و.....
اما با این حال ما در موضوع کرونا شاهد اخبار ضد ونقیضی هم بودیم که باعث سردرگمی و نگرانی مردم میشد؟
باید پذیرفت که اخبار فیک (خبرهای جعلی) بخشی از محیط رسانهای است. زمانیکه انحصار اطلاعات بود ما کمتر شاهد اخبار فیک بودیم چون منبع یکی بود و اطلاعات هم مشخص بود ولی طبیعی است که وقتی دامنه منابع گسترش مییابد و فضای تکثیر وجود دارد و یا با استفاده از موبایل میتوان بدون واسطه به اطلاعات دسترسی پیدا کرد فرصت برای تولید اخبار فیک به وجود میآید. امروز متأسفانه مردم دنیا بهدلیل نوظهور بودن شبکههای اجتماعی نسبت به جریان اطلاعات وصحت و سقم آنها شناخت و مهارت کافی ندارند که بتوانند برای ورود به اطلاعات از منبع آن جستوجو کنند. بنایراین ما باید دانش این امر را به مرور زمان ارتقا دهیم تا مردم آگاه شوند و مهارت استفاده از اطلاعات را پیدا کنند. نکتهای که وجود دارد این است که مهمترین عامل ایجاد اخبار دروغ بهعنوان بحران رسانه بازنشر اخباری است که اصلاً معنی ندارد رسانهای خبر رسانه دیگر را باز نشر دهد - این به همه مردم سرایت کرده نتیجه آن این شده برای کاربر مهم این است که یک اطلاعاتی را برای دیگری بفرستد اینکه محتوایی درست یا غلط داشته باشد دیگر مهم نیست و این خطرناک است چون فکر میکند ویتامین فرستاده در حالی که در داخل آن سم بوده و منجر به مسمومیت شده است.
موفقیت یک رسانه برمیگردد به موضوع اعتمادسازی و شفافیت اطلاعات که گاهی خط قرمزها مانع انتشاراخبار دقیق میشود نظر شما چیست؟
من اعتقادی به سانسور ندارم چون دلیلش را همان مهارتی میدانم که اشاره شد. در واقع ما یک خود سانسوری داریم چون اساساً نمیخواهیم در مواجهه با موضوعات وقت بگذاریم آنهم بهخاطر نبودن عرضه و تقاضا لذا ریسک نمیکنیم خطر نمیکنیم و هزینه هم نمیخواهیم بپردازیم و بهتر آنکه سادهترین راه را انتخاب میکنیم و آن اینکه تولید محتوای بیخطر میکنیم که روز بگذرد. ما بهعنوان معاونت مطبوعاتی حق اینکه به مطلب یک رسانه قبل از انتشار نظارت کنیم نداریم ما فقط بعد انتشار میتوانیم نظارت کنیم. بهنظرم خبرنگار باید مطلب خود را بهگونهای تهیه کند که بتواند مدافع آن باشد چه دربرابر مدعی حقیقی یا حقوقی – چون نمیشود بگویی هر اتهامی که به هرکس میخواهی بزن و پاسخگو هم نباش – ولی این راه دارد همیشه هم بوده آن هم مهارت و دقت برای صحت محتوای مستند است ثانیاً انتخاب سوژه به جای کارکرد پوششی و پشت میز نشینی خبرنگاران است. ما موضوعات و بحرانهای مهمی مثل سیل و زلزله و.... داشتیم ولی چند خبرنگار راجع به موضوع سیل گزارش میدانی تهیه کردند و چرا از آنجا گزارش میدانی حداقلی تهیه شد؟ چرا؟ چون انگیزه چندانی برای عرضه و تقاضا نیست آنهم به خاطر همان اقتصاد و دور باطلی است که اشاره شد.
از طرفی اشکال ما این است که وارد فضای کمی شدیم و تصور میکنیم که اگر به جای یک سایت چند سایت یا چند روزنامه با تعداد صفحات زیاد داشته باشیم اثرگذارتر خواهد بود و به نوعی امتیاز محسوب میشود در حالی که اینگونه نیست قطعاً کلید رسانه در کیفیت است نه کمیت.
در حال حاضر جایگاه رسانهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
خب وقتی امروز 13 هزار نفر مدعی داشتن رسانه هستند یا 400نفر ادعا میکنند روزنامه دارند باید نتیجه کار را پیشبینی کرد. درست است که اصل رسانه بخشی از حیات جامعه است ولی باید بهصورت حرفهای و تخصصی کار کرد.ما جایگاه و مختصات کمی خوب داریم اما در جایگاه حرفهای و تخصصی جایگاه متناسب با نیاز نداریم چون وارد دنیای کمی شدیم البته این تنها شامل رسانه نمیشود بلکه دانشگاه و شرکت و... هم زیاد داریم. ضعف ما جایی است که متأسفانه تصور میکنیم که تعدد در هر چیزی خوب است.
پس چرا مجوز داده میشود؟
ما مجوز نمیدهیم تنها رجیستر(ثبت) میکنیم.
بهعنوان متولی حوزه رسانه چه راهکاری برای این مسأله دارید؟
بهنظرم در قانون جدید مطبوعات باید فکری در این زمینه صورت بگیرد.معتقدم برای تقویت واثرگذاری متناسب با نیاز باید به واقعیت برسیم و نیاز شناسی کنیم.امروز تقریباً همه متوجه شدند که داشتن چند رسانه امتیاز محسوب نمیشود. اتفاقاً ما نباید انحصار ایجادکنیم چون خطرناک است وامکان دارد به یک کالابرای خرید و فروش تبدیل شود وبازار سیاه ایجاد شود. یکی از راهکارهای دیگر بحث یارانه است که از یک سال گذشته یارانه به افرادی تعلق میگیرد که نمره ضریب انتشار آن 80 باشد نه اینکه اسم آن فقط رسانه باشد. الان هم رتبهبندی روزنامهها شروع شده که در آن تعداد اخبار تولیدی و کیفیت ملاک کار قرار میگیرد.
در موضوع بیماری کرونا رسانه همانند سایر کسب و کارها دچار خسارتهایی شدند برای جبران ضرر و زیان آنها چه برنامهای دارید؟
ما در این زمینه رسانهها را در لیست 10شغل آسیب دیده قرار دادیم بعد استمهال مالیات و بیمه هم برای آنها صورت گرفت از طرفی با مشورت رسانهها برآورد خسارت تهیه و به ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کردیم علاوه بر آن یک نوبت یارانه مطبوعات هم به همه رسانهها واریز شد.
البته این اقدامات کافی نیست ولی تلاش حداکثری میکنیم تا حمایت نه بهصورت تبلیغی بلکه به شکل مدیریت منطقی صورت بگیرد تا در نهایت به دست اهل آن برسد و منجر به رشد رسانه شود.وظیفه و اولویت ما این است که بقای رسانه را با مهارت – عرضه و تقاضا و انتخاب مخاطب رسانه گره بزنیم چون در اینصورت است که بقای رسانه تضمین میشود.از نظر من رسانهها در ماجرای سیل و کرونا خود را از سه جهت اثبات کردند: اول اینکه نشان دادند در صحنه باتمام وجود هستند - غیرت دارند و تلاش سختکوشانه مرام آنهاست، دوم اینکه ثابت کردند کار خود را بلدند و سوم اینکه کارکرد تبلیغاتی نداشتند بلکه کارکرد اقناعی تبیینی و توان محتوا و فرآوردهسازی و عملیاتی داشتند. علاوه برآن مرجعیت رسانهای ایجاد کردند و مقابله با اخبار دروغ و جعلی صورت گرفت . رسانهها تلاش کردند اطلاعات تولید کنند و آرامش را به جامعه بازگردانند و علاوه برآن اجماع ملی در کشور پیرامون ستادملی مقابله با کرونا شکل گرفت.
بهطور کلی رسانههای ما در موضوع کرونا حرکت رو بهجلو داشتند. البته مطلق نمیتوان راجع به چیزی صحبت کرد. باید گفت که رسانههای ما در نوع مواجهه با بحران روز به روز شرایط بهتری پیدا کردهاند ولی موضوعاتی مثل: مهارت تولید اطلاعات و رفتن از سمت کارکرد پوششی به سوژه، استفاده از عنصر مشاهده و میدان، موضوع شناسی و مخاطب شناسی هنوز هم بهعنوان آسیبهای رسانه وجود دارد.دریک جمله رسانههای ما در موضوع بیماری کرونا قدرت خود را به رخ کشیدند که به نظرم ماندگار است . لازم است همین جا قدردان زحمات سربازان گمنام عرصه اطلاعرسانی که بینام در سختترین شرایط بیشترین کار را کردند باشیم.
واکنش به مصادره و مسدود شدن سایت های موسسه ایران
امریکا می خواهد صدای مردم ایران شنیده نشود
نظر شما بهعنوان معاون مطبوعاتی درباره مصادره کردن دامنه سایت رسمی روزنامه ایران توسط امریکا چیست؟چرا که این اقدام مغایر اعلامیه جهانی حقوق بشر و آزادی بیان است و به نوعی ایجاد محدودیت رسانههاست.
ماهیت دولت امریکا یکجانبهگرایی با هدف کسب سود بهدور از هر مؤلفه انسانی و حقوقی و حتی عرفی است که تبلور آن در رفتار ترامپ نمایان شده است مصادره کردن غذاو دارو و تحمیل سختی بر زنان و کودکان برای کسب منافع مادی شاید در گذشته نتیجه سیاستهای امریکا بود درخفا اما امروز عریان شده و رسماً اعلام میکند- ابایی هم ندارد که به عصر بربریت بازگشتهاند.
درماجرای کرونا اقدام هر انسانی که انسانیت را حتی درشعار قبول دارد اعلام حمایت از مردم است نه اعلام و اقدام به محاصره و فشار و تهدید و ایجاد اضطراب و رعب و وحشت علیه مردم. امریکاییها این کار را درمورد مردم ایران کردند و مانع از دسترسی مبتلایان به کرونا به دستگاه اکسیژن و دارو و... شدند اگر چه ما درایران مشکل مردم را با همت مردم و دولت به بهترین شکل و بالاترین استاندارد حل کردیم چون عزت ما از خداست و همت ما هم ریشه دردین و فرهنگ ملی ما دارد. محدود کردن روزنامه ایران که صدای مردم ایران است در همین راستا شکل گرفته واقدام دولت امریکا همانند سیاستهای این کشور خلاف هرگونه حقوق انسانی واخلاقی است که نگذاریم صدای مردم ایران شنیده شود و صداها را با ایجاد محدودیت و ممانعت باید خفه کرد اگرچه محکوم به شکست بوده و خواهد بود.
نتیجه رفتارامریکاییها هم اثبات نیات واقعی آنهاست و البته نه تنها نتیجه نداشته و نخواهد داشت بلکه باعث مقاومت – استقلال و فراهم کردن زندگی بدون امریکا درجهان شده وخواهد شد.
خبرنگار
امروز رسانهها در هدایت و جهتدهی افکار عمومی بویژه در شرایط بحران نقش مؤثر و تعیینکنندهای دارند و میتوانند با ظرفیت و نفوذشان بر مخاطب ابعاد و مراحل مختلفی از بحران را به تصویر بکشند حالا فرقی نمیکند موضوع سیل باشد یا بیماری کرونا، آنطور که محمد خدادی معاون مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید: «رسانههای ما در نوع مواجهه با بحران روز به روز شرایط بهتری پیدا کردند» حتی او از رسانهها بهعنوان سربازان گمنام عرصه اطلاعرسانی یاد میکند که بینام در سختترین شرایط بیشترین کار را میکنند. با او درباره نقش رسانهها در دوران بیماری کرونا گفتوگوکردیم که میخوانید:
یکی از شاخصهای مهم دربحرانها، اطلاعرسانی بموقع و دقیق رسانهها درآگاهسازی مردم است آیا رسانههای ما به تعداد کافی خبرنگاران متخصص و آموزش دیده در حوزه بحران دارند؟
ببینید ما تاکنون برای خبرنگاران به دفعات ودر لایههای مختلف کلاسهای آموزشی برگزار کردهایم. ولی به نظرم اصلاً ما مشکل آموزش نداریم بلکه مشکل بیشتر در بحث مهارت و مأموریت رسانه است مثلاً اینگونه نیست که هر کس که آموزش میبیند مهارت هم دارد؛ نه. آموزش لازم وجود دارد ولی کافی نیست، چرا؟چون اساساً دنیای آموزش و اجرا دو دنیای جدا از هم هستند و این مهم کاملاً احساس میشود. در حال حاضر 28 هزار نفر خودشان را خبرنگار میدانند پس مشکل ما در کلاس و دوره و آموزش و... نیست بلکه مشکل ما در بحث مهارت است. از طرفی بحران مهارت فقط محدود به رسانه نیست در نسبت بین دانش و صنعت هم مشکل داریم. در یک سال گذشته موضوع مهارت را بهعنوان یک دغدغه مطرح کردیم. بهنظر میرسد مدرک نمیتواند به تنهایی در بهکارگیری فرد دررسانه کافی باشد بههمین علت موقع استخدام نباید مدرک ملاک باشد بلکه برگزاری آزمون مهارتی، دوره کارآموزی و.... لازم است حالا فرقی هم نمیکند چه برای افرادی که دانشگاه نرفتند و کار روزنامه نگاری کردند و چه افرادی که دانشگاه رفتند اما کار روزنامه نگاری بلد نیستند. مهم این است که در فضای رسانهای بحث کارآموزی، مهارت آموزی و کارگاه آموزشی را بگنجانیم تا به یک دغدغه اصلی تبدیل شود. از طرفی رسانه باید وارد فضای عرضه و تقاضا شود تا اقتصاد رسانه پا بگیرد. الان یکی از مشکلات رسانه این است که رسانه بهصورت نذری اداره میشود یعنی یکی پول میدهد و یکی هم نیت میکند در حالی که باید در آمد اصلی یک رسانه از محل فروش آن تأمین شود نه ازمحل آگهی.باید پول رسانه از چرخه عرضه و تقاضا تأمین شود. البته این موضوع را نمیشود بهصورت مطلق مطرح کرد این موضوع بهصورت نسبی است ولی عموماً اینطور است. اصلاً ببینید چقدر از مطالب روزنامه که تولید میشود متناسب با تقاضا است و چقدر رسانهها تقاضا شناسی و موضوع شناسی انجام میدهند؟
بحران بعدی به بحث مأموریت رسانهها و همچنین به فاصله بین کارکرد پوششی رسانه و سوژهای رسانه برمیگردد. الان کارکرد پوششی بیشتر از سوژهای شده است. بهنظرم نباید خبرنگار دیدگاه تولید کند بلکه کار او باید تولید اطلاعات یا خبر باشد البته دراینجا نحوه تولید محتوا در بحران میشود انتخاب رسانه.
درماجرای کرونا هم رسانهها بهدلیل احساس مسئولیت ومهارت کسب شده در بحرانهای یکسال اخیر درمیدان آمدند و نقش مؤثر وموفقی هم داشتند؛ کارکرد رسانهها نمره منفی نمیگیرد بلکه نمره آنها مثبت است چون باعث ایجاد اجماع شد.
معاونت مطبوعاتی بهعنوان متولی امر و با توجه به اینکه دغدغهها و مشکلات را میشناسد برای عبور و گذر از این مرحله وهمچنین مدیریت آن چه کرده است؟
بهنظرم ما در این موضوع به موفقیت نسبی دست پیدا کردیم بهدلیل اینکه سازمان رسانهای ما جایگاه خودش را در این زمینه پیدا کرده و از طرفی هم معاونت مطبوعاتی توانسته بخش اطلاعرسانی خود را فعال کند.در جریان بیماری کرونا هم بلافاصله یک کمیته اطلاعرسانی ستادملی مقابله با کرونا به ریاست وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد و با استقرار دبیر خانه این کمیته در معاونت مطبوعاتی هماهنگی، سیاست گذاری تقسیم کار و هم افزایی رسانه ها در سطح ملی و بینالمللی انجام گرفت . همچنین در اولین اقدام پیش دستانه زمانی که دانشجویان از چین به ایران منتقل شدند جلسه تبیینی موضوع کرونا درمعاونت مطبوعاتی با حضور مسئولان وزارت ارشاد و مدیران رسانههای اصلی کشور تشکیل و کار رسانهای از همان زمان آغاز شد. دفتر مطالعات و برنامهریزی معاونت مطبوعاتی بلافاصله یک دوره آموزشی شناخت کرونا برای رسانهها برگزار کرد.
همچنین سازماندهی کارکرد رسانه با تشکیل سه کارگروه متشکل از ستاد خبری مقابله با کرونا، دو کمیته اقدام خبری مقابله با کرونا و کمیته محتوای خبری مقابله با کرونا با ترکیب سردبیران رسانهها و نمایندگان معاونت سیاسی – سیما و رادیو سازمان صداوسیما و نمایندگان دستگاهها تشکیل گردید.علاوه برآن کارگروه تولید محتوا ونظارت بر فضای مجازی هم شروع به کار کرد و به این ترتیب سازمان رصد – تحلیل نیازهای مخاطب - تولید محتوا – نشر مقابله با شایعات و.... شکل گرفت علاوه برآن ظرفیت شورای اطلاعرسانی استانها به میدان آمد و شروع به کار کرد. این یعنی دوماه تلاش شبانهروزی هزاران نفر در سراسر کشور در رسانههای مختلف- فضای مجازی – مکتوب – برخط – شبکههای تلویزیونی و رادیویی و.... با تقسیم کار و هماهنگی و همافزایی در بعد ملی واستانی... یعنی ما بستر هدایت رسانه و دسترسی اطلاعات رسانه را فراهم کردیم. نکته مهمی که در موضوع کرونا باید به آن اشاره کرد این است که کار اطلاعرسانی آن را آقای رئیس جمهوری و دولت به رسانهها سپردند و خود رسانهها آن را اداره کردند. همین اطلاعرسانی رسانهها باعث شد که مردم در خانه ماندند و بیرون نیامدند آنهم نه با زورو رفتار پلیسی بلکه با دادن اطلاعات بموقع و دقیق و باور پذیر که اگر نیایند هم به خود کمک میکنند هم به دیگران واین یک وظیفه ملی است. جادههای کشور نه با تقابل و تهدید بلکه با اطلاعرسانی بسته شد و...چرا؟ چون کارکرد اطلاعرسانی فضای اطلاعات در بستر تبیین و برای اقناع و باورپذیری مردم بود.مردم ما باور کردند که برای مقابله با کرونا باید در خانه بمانند الان هم وضعیت ما نسبت به روزهای اول شیوع بیماری کرونا بهتر شده است.حتی کار کرد رسانهای ما درفضای اخبار فیک (خبرهای جعلی) هم کمتر شده است.
یعنی معتقدید رسانهها در موضوع بیماری کرونا توانستند در اطلاعرسانی و آگاهسازی مردم درست عمل کنند؟
بهطور قطع در بحث کرونا مهمترین عامل پیشگیری، اطلاعاتی بود که از طریق رسانهها به مردم داده شد.کرونا سه ویژگی داشت؛ غافلگیری آن، ناشناخته بودن آن و سوم در برگیری آن که برای هر کدام دستوراتی تدوین شد که با آگاه کردن بموقع مردم نتیجه داد.نقش رسانهها و اثراطلاعات نزدیکترین عنصر به هر فرد درمقابله با کرونا بود بعد میرسیدیم به دارو، درمان و مواد شوینده چون رسانه بهعنوان پلی بود که در بین همه پزشکان – متخصصان – متولیان و... قرار گرفت و اثرگذار بود شاهد آن هم همین وضعیت که امروز درکشور مشاهده میکنید یعنی همدلی، همکاری و همافزایی بین همه مردم و دستگاهها و پزشکان و.....
اما با این حال ما در موضوع کرونا شاهد اخبار ضد ونقیضی هم بودیم که باعث سردرگمی و نگرانی مردم میشد؟
باید پذیرفت که اخبار فیک (خبرهای جعلی) بخشی از محیط رسانهای است. زمانیکه انحصار اطلاعات بود ما کمتر شاهد اخبار فیک بودیم چون منبع یکی بود و اطلاعات هم مشخص بود ولی طبیعی است که وقتی دامنه منابع گسترش مییابد و فضای تکثیر وجود دارد و یا با استفاده از موبایل میتوان بدون واسطه به اطلاعات دسترسی پیدا کرد فرصت برای تولید اخبار فیک به وجود میآید. امروز متأسفانه مردم دنیا بهدلیل نوظهور بودن شبکههای اجتماعی نسبت به جریان اطلاعات وصحت و سقم آنها شناخت و مهارت کافی ندارند که بتوانند برای ورود به اطلاعات از منبع آن جستوجو کنند. بنایراین ما باید دانش این امر را به مرور زمان ارتقا دهیم تا مردم آگاه شوند و مهارت استفاده از اطلاعات را پیدا کنند. نکتهای که وجود دارد این است که مهمترین عامل ایجاد اخبار دروغ بهعنوان بحران رسانه بازنشر اخباری است که اصلاً معنی ندارد رسانهای خبر رسانه دیگر را باز نشر دهد - این به همه مردم سرایت کرده نتیجه آن این شده برای کاربر مهم این است که یک اطلاعاتی را برای دیگری بفرستد اینکه محتوایی درست یا غلط داشته باشد دیگر مهم نیست و این خطرناک است چون فکر میکند ویتامین فرستاده در حالی که در داخل آن سم بوده و منجر به مسمومیت شده است.
موفقیت یک رسانه برمیگردد به موضوع اعتمادسازی و شفافیت اطلاعات که گاهی خط قرمزها مانع انتشاراخبار دقیق میشود نظر شما چیست؟
من اعتقادی به سانسور ندارم چون دلیلش را همان مهارتی میدانم که اشاره شد. در واقع ما یک خود سانسوری داریم چون اساساً نمیخواهیم در مواجهه با موضوعات وقت بگذاریم آنهم بهخاطر نبودن عرضه و تقاضا لذا ریسک نمیکنیم خطر نمیکنیم و هزینه هم نمیخواهیم بپردازیم و بهتر آنکه سادهترین راه را انتخاب میکنیم و آن اینکه تولید محتوای بیخطر میکنیم که روز بگذرد. ما بهعنوان معاونت مطبوعاتی حق اینکه به مطلب یک رسانه قبل از انتشار نظارت کنیم نداریم ما فقط بعد انتشار میتوانیم نظارت کنیم. بهنظرم خبرنگار باید مطلب خود را بهگونهای تهیه کند که بتواند مدافع آن باشد چه دربرابر مدعی حقیقی یا حقوقی – چون نمیشود بگویی هر اتهامی که به هرکس میخواهی بزن و پاسخگو هم نباش – ولی این راه دارد همیشه هم بوده آن هم مهارت و دقت برای صحت محتوای مستند است ثانیاً انتخاب سوژه به جای کارکرد پوششی و پشت میز نشینی خبرنگاران است. ما موضوعات و بحرانهای مهمی مثل سیل و زلزله و.... داشتیم ولی چند خبرنگار راجع به موضوع سیل گزارش میدانی تهیه کردند و چرا از آنجا گزارش میدانی حداقلی تهیه شد؟ چرا؟ چون انگیزه چندانی برای عرضه و تقاضا نیست آنهم به خاطر همان اقتصاد و دور باطلی است که اشاره شد.
از طرفی اشکال ما این است که وارد فضای کمی شدیم و تصور میکنیم که اگر به جای یک سایت چند سایت یا چند روزنامه با تعداد صفحات زیاد داشته باشیم اثرگذارتر خواهد بود و به نوعی امتیاز محسوب میشود در حالی که اینگونه نیست قطعاً کلید رسانه در کیفیت است نه کمیت.
در حال حاضر جایگاه رسانهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
خب وقتی امروز 13 هزار نفر مدعی داشتن رسانه هستند یا 400نفر ادعا میکنند روزنامه دارند باید نتیجه کار را پیشبینی کرد. درست است که اصل رسانه بخشی از حیات جامعه است ولی باید بهصورت حرفهای و تخصصی کار کرد.ما جایگاه و مختصات کمی خوب داریم اما در جایگاه حرفهای و تخصصی جایگاه متناسب با نیاز نداریم چون وارد دنیای کمی شدیم البته این تنها شامل رسانه نمیشود بلکه دانشگاه و شرکت و... هم زیاد داریم. ضعف ما جایی است که متأسفانه تصور میکنیم که تعدد در هر چیزی خوب است.
پس چرا مجوز داده میشود؟
ما مجوز نمیدهیم تنها رجیستر(ثبت) میکنیم.
بهعنوان متولی حوزه رسانه چه راهکاری برای این مسأله دارید؟
بهنظرم در قانون جدید مطبوعات باید فکری در این زمینه صورت بگیرد.معتقدم برای تقویت واثرگذاری متناسب با نیاز باید به واقعیت برسیم و نیاز شناسی کنیم.امروز تقریباً همه متوجه شدند که داشتن چند رسانه امتیاز محسوب نمیشود. اتفاقاً ما نباید انحصار ایجادکنیم چون خطرناک است وامکان دارد به یک کالابرای خرید و فروش تبدیل شود وبازار سیاه ایجاد شود. یکی از راهکارهای دیگر بحث یارانه است که از یک سال گذشته یارانه به افرادی تعلق میگیرد که نمره ضریب انتشار آن 80 باشد نه اینکه اسم آن فقط رسانه باشد. الان هم رتبهبندی روزنامهها شروع شده که در آن تعداد اخبار تولیدی و کیفیت ملاک کار قرار میگیرد.
در موضوع بیماری کرونا رسانه همانند سایر کسب و کارها دچار خسارتهایی شدند برای جبران ضرر و زیان آنها چه برنامهای دارید؟
ما در این زمینه رسانهها را در لیست 10شغل آسیب دیده قرار دادیم بعد استمهال مالیات و بیمه هم برای آنها صورت گرفت از طرفی با مشورت رسانهها برآورد خسارت تهیه و به ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کردیم علاوه بر آن یک نوبت یارانه مطبوعات هم به همه رسانهها واریز شد.
البته این اقدامات کافی نیست ولی تلاش حداکثری میکنیم تا حمایت نه بهصورت تبلیغی بلکه به شکل مدیریت منطقی صورت بگیرد تا در نهایت به دست اهل آن برسد و منجر به رشد رسانه شود.وظیفه و اولویت ما این است که بقای رسانه را با مهارت – عرضه و تقاضا و انتخاب مخاطب رسانه گره بزنیم چون در اینصورت است که بقای رسانه تضمین میشود.از نظر من رسانهها در ماجرای سیل و کرونا خود را از سه جهت اثبات کردند: اول اینکه نشان دادند در صحنه باتمام وجود هستند - غیرت دارند و تلاش سختکوشانه مرام آنهاست، دوم اینکه ثابت کردند کار خود را بلدند و سوم اینکه کارکرد تبلیغاتی نداشتند بلکه کارکرد اقناعی تبیینی و توان محتوا و فرآوردهسازی و عملیاتی داشتند. علاوه برآن مرجعیت رسانهای ایجاد کردند و مقابله با اخبار دروغ و جعلی صورت گرفت . رسانهها تلاش کردند اطلاعات تولید کنند و آرامش را به جامعه بازگردانند و علاوه برآن اجماع ملی در کشور پیرامون ستادملی مقابله با کرونا شکل گرفت.
بهطور کلی رسانههای ما در موضوع کرونا حرکت رو بهجلو داشتند. البته مطلق نمیتوان راجع به چیزی صحبت کرد. باید گفت که رسانههای ما در نوع مواجهه با بحران روز به روز شرایط بهتری پیدا کردهاند ولی موضوعاتی مثل: مهارت تولید اطلاعات و رفتن از سمت کارکرد پوششی به سوژه، استفاده از عنصر مشاهده و میدان، موضوع شناسی و مخاطب شناسی هنوز هم بهعنوان آسیبهای رسانه وجود دارد.دریک جمله رسانههای ما در موضوع بیماری کرونا قدرت خود را به رخ کشیدند که به نظرم ماندگار است . لازم است همین جا قدردان زحمات سربازان گمنام عرصه اطلاعرسانی که بینام در سختترین شرایط بیشترین کار را کردند باشیم.
واکنش به مصادره و مسدود شدن سایت های موسسه ایران
امریکا می خواهد صدای مردم ایران شنیده نشود
نظر شما بهعنوان معاون مطبوعاتی درباره مصادره کردن دامنه سایت رسمی روزنامه ایران توسط امریکا چیست؟چرا که این اقدام مغایر اعلامیه جهانی حقوق بشر و آزادی بیان است و به نوعی ایجاد محدودیت رسانههاست.
ماهیت دولت امریکا یکجانبهگرایی با هدف کسب سود بهدور از هر مؤلفه انسانی و حقوقی و حتی عرفی است که تبلور آن در رفتار ترامپ نمایان شده است مصادره کردن غذاو دارو و تحمیل سختی بر زنان و کودکان برای کسب منافع مادی شاید در گذشته نتیجه سیاستهای امریکا بود درخفا اما امروز عریان شده و رسماً اعلام میکند- ابایی هم ندارد که به عصر بربریت بازگشتهاند.
درماجرای کرونا اقدام هر انسانی که انسانیت را حتی درشعار قبول دارد اعلام حمایت از مردم است نه اعلام و اقدام به محاصره و فشار و تهدید و ایجاد اضطراب و رعب و وحشت علیه مردم. امریکاییها این کار را درمورد مردم ایران کردند و مانع از دسترسی مبتلایان به کرونا به دستگاه اکسیژن و دارو و... شدند اگر چه ما درایران مشکل مردم را با همت مردم و دولت به بهترین شکل و بالاترین استاندارد حل کردیم چون عزت ما از خداست و همت ما هم ریشه دردین و فرهنگ ملی ما دارد. محدود کردن روزنامه ایران که صدای مردم ایران است در همین راستا شکل گرفته واقدام دولت امریکا همانند سیاستهای این کشور خلاف هرگونه حقوق انسانی واخلاقی است که نگذاریم صدای مردم ایران شنیده شود و صداها را با ایجاد محدودیت و ممانعت باید خفه کرد اگرچه محکوم به شکست بوده و خواهد بود.
نتیجه رفتارامریکاییها هم اثبات نیات واقعی آنهاست و البته نه تنها نتیجه نداشته و نخواهد داشت بلکه باعث مقاومت – استقلال و فراهم کردن زندگی بدون امریکا درجهان شده وخواهد شد.
سومین هفته متوالی افتتاح طرحهای بزرگ به استان ایلام رسید
افتتاح 125 پروژه اشتغالزایی
■روحانی:دولت همه تلاش خود را برای افزایش اشتغال و حفظ نشاط و سلامت مردم بهکار گرفته است
■خودکفایی در گندم برای پنجمین سال متوالی افتخاری برای دولت تدبیر و امید است شرکت های نفتی و پتروشیمی در بورس فعال تر شوند
■دستورات اقتصادی و بهداشتی رئیس جمهوری به وزیران نفت ، راه و شهر سازی ، بهداشت و رؤسای بانک مرکزی و برنامه و بودجه
گروه سیاسی/ سومین هفته متوالی افتتاح طرحها و پروژههای بزرگ از آن استان ایلام بود. روز پنجشنبه با دستور مستقیم رئیس جمهوری و بهصورت ویدئو کنفرانس 125 پروژه زیربنایی و توسعهای در بخشهای آب و کشاورزی در این استان افتتاح یا اجرای آنها آغاز شد.
افتتاح 22 هزار هکتار شبکههای اصلی آبیاری و زهکشی تحت فشار فکه در شهرستان دهلران و همچنین افتتاح سد مخزنی شهدای ایلام (گلال) با سرمایهگذاری یکهزار و 100 میلیارد تومان از جمله پروژههای مهم وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی در استان ایلام است که با دستور رئیس جمهوری افتتاح شد.
افتتاح شبکه آبیاری در 27 هزار هکتار از اراضی کشاورزی دهلران، مهران و ایوان و دهها طرح در حوزههای دام و طیور، گلخانه، صنایع تبدیلی و تکمیلی آب و خاک، منابع طبیعی و آبخیزداری به ارزش 482 میلیارد تومان از جمله طرحهایی است که در بخش کشاورزی در استان ایلام با دستور رئیس جمهوری افتتاح یا عملیات اجرایی آن آغاز شد.افتتاح طرح جنگلکاری 10هزار هکتاری و توسعه جنگل در سطح استان ایلام، افتتاح 11 طرح دام و طیور در شهرستانهای ایوان، چرداول و درهشهر، افتتاح 4 سیلوی ذخیره گندم در چرداول و دهلران، از دیگر طرحهایی است که بهرهبرداری از آنها آغاز شد.از دیگر طرحهایی که عملیات اجرایی آنها آغاز شد میتوان به مجتمع گلخانهای صالحآباد، 3 طرح زیربنایی آب و خاک در شهرستانهای درهشهر، ملکشاهی، ایوان و مهران و همچنین طرح تأمین آب شرب مناطق عشایری شهرستان ایوان و طرح احداث پل گیلانه در شهرستان ایوان اشاره کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، افتتاح یا آغاز عملیات اجرایی این پروژهها در استان ایلام، برای 12 هزار و 630 نفر به طور مستقیم یا غیر مستقیم اشتغال ایجاد میکند.
روحانی: مردم بدانند تنها نیستند
رئیس جمهوری در مراسم افتتاح طرحهای ملی وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی در استان ایلام با اشاره به اینکه شرایط سختی داریم اما تأکید کرد که در عین حال امید ما بسیار زیاد است و مردم بدانند تنها نیستند و همه ارکان کشور و خیرین در کنار آنها هستند.
روحانی گفت: گزارش اخیر بانک مرکزی نشان داد پسانداز مردم در بانکها رشد داشته، در بورس هم شاهد تحول و رشد بینظیر بودیم که مردم عزیز و آن 2 میلیون نفری که در داخل بورس فعال هستند از این تحول هم خوشحالند و هم سود فراوانی شامل حال آنها شده است.ما هم بسیار خوشحالیم که مردم در شرایط بهتری باشند. طرحهای بسیار مهمی در هفتههای پیشرو در بورس عرضه خواهد شد و طرحهای بسیار مهمی هم در ماههای پیش رو عرضه خواهد شد.
وی ادامه داد: در زمینه تأمین مواد غذایی و کالاهای اساسی باز هم تأکید میکنم که امسال در برخی کالاها تقریباً خودکفا هستیم. این افتخار برای دولت تدبیر و امید است که برای پنجمین سال، در گندم خودکفا هستیم و این در تاریخ کشورمان کمتر سابقه داشته که 4، 5 سال بهطور مداوم و پشت سر هم در گندم خودکفا باشیم.
آقای استاندار هم اشاره کردند که در ایلام، تولید گندم از سال 92 تا حالا چند برابر شده و در کلزا هم شاهد رشد چند برابر هستیم.
رئیس جمهوری با اشاره به وضعیت بیماری کرونا هم توضیح داد: در مجموع آمار، یعنی تعداد مبتلا، تعداد بستری، تعداد بهبودیافته و تعداد آنهایی که به رحمت خدا پیوستند، تجهیزاتی که در این زمینه ساختیم، روشن است و اینها دستاورد مجموعه عملکرد دستگاههای دولتی، بخش عمومی غیردولتی، نیروهای مسلح و همه ملت ایران است و اصلاً اگر جایی بگوییم دولت موفق خواهد شد، این حرف نادرست است. دولت نمیتواند در هیچ امر مهمی موفق شود، این ملت است که موفق میشود.
وی ادامه داد: دیروز وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد روند ثبتنام دریافت بیمه بیکاری متوقف شده و حتی برخی از آنها اعلام کردند که از این ثبتنام بیمه بیکاری خارج میشوند و دنبال شغلشان میروند و این خبر بسیار خوشحالکنندهای برای من بود.
به مردم عزیزمان اعلام میکنم آمار دیشب (چهارشنبه شب) را که میدیدم بسیار برای من خوشحالکننده بود که این آمار نزولی است، یعنی در مبتلایان و بستریها در بیمارستان آمار نزولی است. وی با اشاره به طرحهای افتتاح شده، افزود: برای ما مهم است که امسال بتوانیم اشتغال را حفظ کنیم و نشاط و سلامت مردم حفظ شود و امیدوارم خداوند سال خوبی را برای ما مقرر کرده باشد.
کاهش قابل توجه آمار بیکاری در استان ایلام
روحانی همچنین در مراسم افتتاح 22 هزار هکتار شبکههای اصلی آبیاری و زهکشی تحت فشار فکه در شهرستان دهلران، اظهارداشت: همه مردم عزیز در سراسر ایران مخصوصاً مردم عزیز مرزبان ما در استانهای مرزی و بخشهای دولتی و خصوصی و نیروهای مسلح دست به دست هم خواهیم داد تا یک تحول و جهش بزرگ در تولید را در سالجاری در کشور رقم بزنیم.
وی گفت: در سال 61 با آزادسازی این مناطق از دست صدامیان شاد شدیم و امروز شادی دوم ما با آباد شدن این اراضی برای بهرهگیری مردم عزیز استان ایلام است.رئیس جمهوری کاهش آماری بیکاری در استان ایلام از 17.6 به 8.3 را بسیار خوشحالکننده و افتخارآمیز دانست و گفت: از همه مردم عزیز، باغداران و کشاورزان عزیز و همه مردمی که این بار را بر دوش دارند تا کشور را آباد و خودکفا کنند، تشکر میکنم.
رئیس جمهوری در مراسم افتتاح سد شهدای ایلام، نیز از موافقت رهبر معظم انقلاب با برداشت از صندوق توسعه ملی برای طرحهای آب و خاک قدردانی کرد و با اشاره به برنامهریزی که برای سفر به استان ایلام و دیدار با مردم این استان داشت اما متأسفانه بهدلیل شیوع بیماری کرونا به تأخیر افتاد، گفت: افتتاح این طرحهای بزرگ را در استان ایلام به همه مردم این استان تبریک میگویم و انشاءالله مبارک باشد.
بــــرش
دستورات جدید رئیس جمهوری به وزرای بهداشت، نفت و رئیسکل بانک مرکزی
رئیسجمهوری روز گذشته در تماس های تلفنی جداگانه با سه عضو کابینه، وزرای بهداشت ، نفت و رئیسکل بانک مرکزی، ضمن دریافت آخرین گزارشها و بررسی فرآیندهای اجرایی این سه حوزه، دستورات لازم را برای بهبود و تسریع امور صادر کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی در تماس با سعید نمکی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ضمن دریافت گزارش از آخرین وضعیت بیماری کرونا در سراسر کشور و ارزیابی از اجرای مصوبات ستاد ملی کرونا، بر اطلاعرسانی بموقع، دقیق و فراگیر به مردم درباره شاخصهای تعیین وضعیتهای سفید، زرد و قرمز برای شهرها و استانها از نظر وضعیت و شیوع بیماری کرونا در سراسر کشور تأکید کرد.
او همچنین بر ضرورت تعیین شاخصهای سه وضعیت سفید، زرد و قرمز از سوی وزارت بهداشت و درمان تأکید کرد و افزود: دستورالعملهای بهداشتی برای بازگشایی و از سرگیری فعالیتها در شهرستانهای دارای هر کدام از این سه وضعیت، تدوین و ارائه شود. رئیس جمهوری به وزیر بهداشت دستور داد تا شرایط و دستورالعملهای بهداشتی آغاز فعالیت مشاغل و مراکز پرتجمع و پررفت و آمدی که تاکنون بازگشایی نشدهاند را آماده و برای تصویب در جلسه روز یکشنبه ستاد ملی کرونا، ارائه کند. وزیر بهداشت نیز در این تماس گزارش کاملی از وضعیت بیماری کرونا در کشور و همچنین اجرای مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا ارائه کرد. روحانی در گفتوگو با ناصر همتی، در جریان جزئیات تلاشهای بانک مرکزی برای برگشت ارز صادراتی ونیز نحوه استفاده ازمنابع مختلف دردسترس بانک مرکزی وسایر اقدامات این بانک درتأمین کالاهای اساسی وضروری کشور قرار گرفت و از تلاشهای بانک مرکزی درشرایط سخت بینالمللی برای تأمین نیازهای ضروری کشور طبق برنامه تدوین شده دولت قدردانی کرد.
همتی هم روند برنامههای بانک مرکزی برای عملیات بازار باز در بازار پول وسرمایه را برای رئیس جمهوری تشریح و اعلام کرد براساس آخرین گزارش بانک مرکزی، خوشبختانه تغییر ماهانه شاخص بهای تولیدکننده که خود یک شاخص پیش نگر هست، بعد از بیش از یک سال در فروردین ماه امسال به منفی ۰/۸رسیده است.
رئیس جمهوری در گفتوگو با بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت هم با اشاره به ارائه سهام شرکتهای دولتی در بازار سرمایه با هدف تقویت بورس کشور، بر ضرورت حضور بیشتر و فعالتر شدن شرکتهای نفتی و پتروشیمی در بورس تأکید کرد. روحانی ضمن پیگیری نحوه پیشرفت پروژهها و طرحهای نفتی، خاطرنشان کرد: وزارت نفت در شرایط سخت حاکم بر کشور ناشی از تحریمهای ناعادلانه، با تلاش و کوشش بیشتر برای تسریع در به بهرهبرداری رسیدن پروژهها میتواند در تحقق شعار «جهش تولید» پیشگام باشد. رئیس جمهوری همچنین در تماس با وزیر نفت، درجریان آخرین وضعیت بازار جهانی نفت و تحولات آتی این بازار و پیشبینیها در این زمینه قرار گرفت. زنگنه هم ضمن ارائه گزارش کاملی از روند پیشرفت طرحها و پروژههای نفتی به رئیس جمهوری، وضعیت بازار جهانی نفت و همچنین پیشبینی تحولات آتی در این بازار را تشریح کرد.
روحانی: شهرستانهای سفید بزودی اعلام میشوند
رئیس جمهوری روز پنجشنبه در جلسه رؤسای کمیتههای تخصصی ستاد ملی مقابله با کرونا، گفت: آرامش نسبی به وجود آمده در برخی استانها و شهرستانها بهدلیل همکاری خوب مردم با مسئولان و جدی گرفتن هشدارها و توصیههای بهداشتی بوده است. روحانی افزود: گسترش و توسعه تستهای تشخیصی و همچنین شناسایی موارد مشکوک با اجرای طرح غربالگری وزارت بهداشت در کنار همراهی مردم در عمل به توصیههای بهداشتی و قرنطینهسازی مبتلایان موجب کاهش مراجعات به مراکز درمانی شده است. وی همچنین با اشاره به سطحبندی شهرها و استانها در سه وضعیت سفید، زرد و قرمز، افزود: مسئولان کمیتههای درمانی، امنیتی، اجتماعی و تبلیغات و رسانه همچنان در تلاش هستند با فعالیت گسترده درمانی، اجرای پروتکلها و نظارت بر آن و اطلاعرسانی و آگاهیبخشی بموقع با تبدیل نقاط قرمز به زرد و سپس به سفید، مناطق سفید کشور در مورد این بیماری را افزایش دهند.
رئیس جمهوری اظهار داشت: براساس گزارشی که مسئولان کمیتههای درمانی، امنیتی و اجتماعی در این جلسه دادند، براساس شاخصهای تعیین شده شهرستانهای سفید بزودی معرفی خواهند شد و شرایط بازفعالیت مشاغل کسبوکارها، اماکن مذهبی و به طور کل تعدیل محدودیتها اعلام خواهد شد.روحانی با بیان اینکه در خصوص مشاغل پر رفت و آمد و پرتجمع در شهرهای سفید پروتکلهای خوبی از سوی مسئولان ذیربط تدوین شده که در جلسه آینده ستاد ملی اعلام خواهد شد، گفت: امیدواریم با رعایت پروتکلها از سوی مردم بتوانیم ظرف دو هفته آینده یا نهایتاً تا پایان اردیبهشت مشاغل و مراکز پررفت و آمد و پرتجمع را به شرط تحقق شرایط لازم بازگشایی کنیم.
افتتاح 22 هزار هکتار شبکههای اصلی آبیاری و زهکشی تحت فشار فکه در شهرستان دهلران و همچنین افتتاح سد مخزنی شهدای ایلام (گلال) با سرمایهگذاری یکهزار و 100 میلیارد تومان از جمله پروژههای مهم وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی در استان ایلام است که با دستور رئیس جمهوری افتتاح شد.
افتتاح شبکه آبیاری در 27 هزار هکتار از اراضی کشاورزی دهلران، مهران و ایوان و دهها طرح در حوزههای دام و طیور، گلخانه، صنایع تبدیلی و تکمیلی آب و خاک، منابع طبیعی و آبخیزداری به ارزش 482 میلیارد تومان از جمله طرحهایی است که در بخش کشاورزی در استان ایلام با دستور رئیس جمهوری افتتاح یا عملیات اجرایی آن آغاز شد.افتتاح طرح جنگلکاری 10هزار هکتاری و توسعه جنگل در سطح استان ایلام، افتتاح 11 طرح دام و طیور در شهرستانهای ایوان، چرداول و درهشهر، افتتاح 4 سیلوی ذخیره گندم در چرداول و دهلران، از دیگر طرحهایی است که بهرهبرداری از آنها آغاز شد.از دیگر طرحهایی که عملیات اجرایی آنها آغاز شد میتوان به مجتمع گلخانهای صالحآباد، 3 طرح زیربنایی آب و خاک در شهرستانهای درهشهر، ملکشاهی، ایوان و مهران و همچنین طرح تأمین آب شرب مناطق عشایری شهرستان ایوان و طرح احداث پل گیلانه در شهرستان ایوان اشاره کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، افتتاح یا آغاز عملیات اجرایی این پروژهها در استان ایلام، برای 12 هزار و 630 نفر به طور مستقیم یا غیر مستقیم اشتغال ایجاد میکند.
روحانی: مردم بدانند تنها نیستند
رئیس جمهوری در مراسم افتتاح طرحهای ملی وزارتخانههای نیرو و جهاد کشاورزی در استان ایلام با اشاره به اینکه شرایط سختی داریم اما تأکید کرد که در عین حال امید ما بسیار زیاد است و مردم بدانند تنها نیستند و همه ارکان کشور و خیرین در کنار آنها هستند.
روحانی گفت: گزارش اخیر بانک مرکزی نشان داد پسانداز مردم در بانکها رشد داشته، در بورس هم شاهد تحول و رشد بینظیر بودیم که مردم عزیز و آن 2 میلیون نفری که در داخل بورس فعال هستند از این تحول هم خوشحالند و هم سود فراوانی شامل حال آنها شده است.ما هم بسیار خوشحالیم که مردم در شرایط بهتری باشند. طرحهای بسیار مهمی در هفتههای پیشرو در بورس عرضه خواهد شد و طرحهای بسیار مهمی هم در ماههای پیش رو عرضه خواهد شد.
وی ادامه داد: در زمینه تأمین مواد غذایی و کالاهای اساسی باز هم تأکید میکنم که امسال در برخی کالاها تقریباً خودکفا هستیم. این افتخار برای دولت تدبیر و امید است که برای پنجمین سال، در گندم خودکفا هستیم و این در تاریخ کشورمان کمتر سابقه داشته که 4، 5 سال بهطور مداوم و پشت سر هم در گندم خودکفا باشیم.
آقای استاندار هم اشاره کردند که در ایلام، تولید گندم از سال 92 تا حالا چند برابر شده و در کلزا هم شاهد رشد چند برابر هستیم.
رئیس جمهوری با اشاره به وضعیت بیماری کرونا هم توضیح داد: در مجموع آمار، یعنی تعداد مبتلا، تعداد بستری، تعداد بهبودیافته و تعداد آنهایی که به رحمت خدا پیوستند، تجهیزاتی که در این زمینه ساختیم، روشن است و اینها دستاورد مجموعه عملکرد دستگاههای دولتی، بخش عمومی غیردولتی، نیروهای مسلح و همه ملت ایران است و اصلاً اگر جایی بگوییم دولت موفق خواهد شد، این حرف نادرست است. دولت نمیتواند در هیچ امر مهمی موفق شود، این ملت است که موفق میشود.
وی ادامه داد: دیروز وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد روند ثبتنام دریافت بیمه بیکاری متوقف شده و حتی برخی از آنها اعلام کردند که از این ثبتنام بیمه بیکاری خارج میشوند و دنبال شغلشان میروند و این خبر بسیار خوشحالکنندهای برای من بود.
به مردم عزیزمان اعلام میکنم آمار دیشب (چهارشنبه شب) را که میدیدم بسیار برای من خوشحالکننده بود که این آمار نزولی است، یعنی در مبتلایان و بستریها در بیمارستان آمار نزولی است. وی با اشاره به طرحهای افتتاح شده، افزود: برای ما مهم است که امسال بتوانیم اشتغال را حفظ کنیم و نشاط و سلامت مردم حفظ شود و امیدوارم خداوند سال خوبی را برای ما مقرر کرده باشد.
کاهش قابل توجه آمار بیکاری در استان ایلام
روحانی همچنین در مراسم افتتاح 22 هزار هکتار شبکههای اصلی آبیاری و زهکشی تحت فشار فکه در شهرستان دهلران، اظهارداشت: همه مردم عزیز در سراسر ایران مخصوصاً مردم عزیز مرزبان ما در استانهای مرزی و بخشهای دولتی و خصوصی و نیروهای مسلح دست به دست هم خواهیم داد تا یک تحول و جهش بزرگ در تولید را در سالجاری در کشور رقم بزنیم.
وی گفت: در سال 61 با آزادسازی این مناطق از دست صدامیان شاد شدیم و امروز شادی دوم ما با آباد شدن این اراضی برای بهرهگیری مردم عزیز استان ایلام است.رئیس جمهوری کاهش آماری بیکاری در استان ایلام از 17.6 به 8.3 را بسیار خوشحالکننده و افتخارآمیز دانست و گفت: از همه مردم عزیز، باغداران و کشاورزان عزیز و همه مردمی که این بار را بر دوش دارند تا کشور را آباد و خودکفا کنند، تشکر میکنم.
رئیس جمهوری در مراسم افتتاح سد شهدای ایلام، نیز از موافقت رهبر معظم انقلاب با برداشت از صندوق توسعه ملی برای طرحهای آب و خاک قدردانی کرد و با اشاره به برنامهریزی که برای سفر به استان ایلام و دیدار با مردم این استان داشت اما متأسفانه بهدلیل شیوع بیماری کرونا به تأخیر افتاد، گفت: افتتاح این طرحهای بزرگ را در استان ایلام به همه مردم این استان تبریک میگویم و انشاءالله مبارک باشد.
بــــرش
دستورات جدید رئیس جمهوری به وزرای بهداشت، نفت و رئیسکل بانک مرکزی
رئیسجمهوری روز گذشته در تماس های تلفنی جداگانه با سه عضو کابینه، وزرای بهداشت ، نفت و رئیسکل بانک مرکزی، ضمن دریافت آخرین گزارشها و بررسی فرآیندهای اجرایی این سه حوزه، دستورات لازم را برای بهبود و تسریع امور صادر کرد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام حسن روحانی در تماس با سعید نمکی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ضمن دریافت گزارش از آخرین وضعیت بیماری کرونا در سراسر کشور و ارزیابی از اجرای مصوبات ستاد ملی کرونا، بر اطلاعرسانی بموقع، دقیق و فراگیر به مردم درباره شاخصهای تعیین وضعیتهای سفید، زرد و قرمز برای شهرها و استانها از نظر وضعیت و شیوع بیماری کرونا در سراسر کشور تأکید کرد.
او همچنین بر ضرورت تعیین شاخصهای سه وضعیت سفید، زرد و قرمز از سوی وزارت بهداشت و درمان تأکید کرد و افزود: دستورالعملهای بهداشتی برای بازگشایی و از سرگیری فعالیتها در شهرستانهای دارای هر کدام از این سه وضعیت، تدوین و ارائه شود. رئیس جمهوری به وزیر بهداشت دستور داد تا شرایط و دستورالعملهای بهداشتی آغاز فعالیت مشاغل و مراکز پرتجمع و پررفت و آمدی که تاکنون بازگشایی نشدهاند را آماده و برای تصویب در جلسه روز یکشنبه ستاد ملی کرونا، ارائه کند. وزیر بهداشت نیز در این تماس گزارش کاملی از وضعیت بیماری کرونا در کشور و همچنین اجرای مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا ارائه کرد. روحانی در گفتوگو با ناصر همتی، در جریان جزئیات تلاشهای بانک مرکزی برای برگشت ارز صادراتی ونیز نحوه استفاده ازمنابع مختلف دردسترس بانک مرکزی وسایر اقدامات این بانک درتأمین کالاهای اساسی وضروری کشور قرار گرفت و از تلاشهای بانک مرکزی درشرایط سخت بینالمللی برای تأمین نیازهای ضروری کشور طبق برنامه تدوین شده دولت قدردانی کرد.
همتی هم روند برنامههای بانک مرکزی برای عملیات بازار باز در بازار پول وسرمایه را برای رئیس جمهوری تشریح و اعلام کرد براساس آخرین گزارش بانک مرکزی، خوشبختانه تغییر ماهانه شاخص بهای تولیدکننده که خود یک شاخص پیش نگر هست، بعد از بیش از یک سال در فروردین ماه امسال به منفی ۰/۸رسیده است.
رئیس جمهوری در گفتوگو با بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت هم با اشاره به ارائه سهام شرکتهای دولتی در بازار سرمایه با هدف تقویت بورس کشور، بر ضرورت حضور بیشتر و فعالتر شدن شرکتهای نفتی و پتروشیمی در بورس تأکید کرد. روحانی ضمن پیگیری نحوه پیشرفت پروژهها و طرحهای نفتی، خاطرنشان کرد: وزارت نفت در شرایط سخت حاکم بر کشور ناشی از تحریمهای ناعادلانه، با تلاش و کوشش بیشتر برای تسریع در به بهرهبرداری رسیدن پروژهها میتواند در تحقق شعار «جهش تولید» پیشگام باشد. رئیس جمهوری همچنین در تماس با وزیر نفت، درجریان آخرین وضعیت بازار جهانی نفت و تحولات آتی این بازار و پیشبینیها در این زمینه قرار گرفت. زنگنه هم ضمن ارائه گزارش کاملی از روند پیشرفت طرحها و پروژههای نفتی به رئیس جمهوری، وضعیت بازار جهانی نفت و همچنین پیشبینی تحولات آتی در این بازار را تشریح کرد.
روحانی: شهرستانهای سفید بزودی اعلام میشوند
رئیس جمهوری روز پنجشنبه در جلسه رؤسای کمیتههای تخصصی ستاد ملی مقابله با کرونا، گفت: آرامش نسبی به وجود آمده در برخی استانها و شهرستانها بهدلیل همکاری خوب مردم با مسئولان و جدی گرفتن هشدارها و توصیههای بهداشتی بوده است. روحانی افزود: گسترش و توسعه تستهای تشخیصی و همچنین شناسایی موارد مشکوک با اجرای طرح غربالگری وزارت بهداشت در کنار همراهی مردم در عمل به توصیههای بهداشتی و قرنطینهسازی مبتلایان موجب کاهش مراجعات به مراکز درمانی شده است. وی همچنین با اشاره به سطحبندی شهرها و استانها در سه وضعیت سفید، زرد و قرمز، افزود: مسئولان کمیتههای درمانی، امنیتی، اجتماعی و تبلیغات و رسانه همچنان در تلاش هستند با فعالیت گسترده درمانی، اجرای پروتکلها و نظارت بر آن و اطلاعرسانی و آگاهیبخشی بموقع با تبدیل نقاط قرمز به زرد و سپس به سفید، مناطق سفید کشور در مورد این بیماری را افزایش دهند.
رئیس جمهوری اظهار داشت: براساس گزارشی که مسئولان کمیتههای درمانی، امنیتی و اجتماعی در این جلسه دادند، براساس شاخصهای تعیین شده شهرستانهای سفید بزودی معرفی خواهند شد و شرایط بازفعالیت مشاغل کسبوکارها، اماکن مذهبی و به طور کل تعدیل محدودیتها اعلام خواهد شد.روحانی با بیان اینکه در خصوص مشاغل پر رفت و آمد و پرتجمع در شهرهای سفید پروتکلهای خوبی از سوی مسئولان ذیربط تدوین شده که در جلسه آینده ستاد ملی اعلام خواهد شد، گفت: امیدواریم با رعایت پروتکلها از سوی مردم بتوانیم ظرف دو هفته آینده یا نهایتاً تا پایان اردیبهشت مشاغل و مراکز پررفت و آمد و پرتجمع را به شرط تحقق شرایط لازم بازگشایی کنیم.
بیم و امید های مجلس یازدهم ر گفت وگو با مصطفی میرسلیم
اصلاحات در پارلمان
■باید مجلس و نمایندگان، جایگاه برحق خود را بازیابند
■رئیس مجلس باید سخنگوی مجلس باشد و نه بیانکننده نظریات خود
■اگر در مجلس اصلاحات انجام نگیرد مجلس یازدهم ضعیفتر از مجلسهای قبلی خواهد شد
■نظارت مجلس ابزار باج گیری از دولت شده است
■مجلس نباید سکوی پرتاب ریاست جمهوری شود
■آیین نامه «رئیس محور» مجلس باید اصلاح شود
■نیازمند اقلیت خیرخواه و منتقد هستیم
■نباید از نامزدی برای ریاست مجلس تلقی رقابت برای تقسیم غنائم شود
رضوانه رضایی پور
خبرنگار
ملاحظات کرونایی سبب شد مصاحبه ما با سید مصطفی میرسلیم منتخب تهران در مجلس یازدهم بهصورت کتبی انجام شود و قاعدتاً فرصت چالش در خصوص مواضع او مهیا نشد. با این حال سیاست «ایران» بررسی اولویتهای مجلس یازدهم و راهکارهای پیشنهادی آن برای برون رفت از مشکلات فعلی است. درهمین راستا درخواست گفتوگوهایی برای محمد باقر قالیباف، حمید رضا حاجی بابایی و سید شمسالدین حسینی هم ارسال شده است. ارزیابی میرسلیم از فرصتها و آسیبهای احتمالی مجلس یازدهم پیش روی شماست.
درگیر شدن کشور به بیماری کرونا فرصت ارزیابی و تحلیل انتخابات مجلس را گرفت. برای اولین بار مشارکت در انتخابات به زیر 50 درصد رسید. در این باره نظرات مختلفی وجود دارد. اصولگرایان عمدتاً قهر بخش قابل توجهی از مردم با صندوق رأی را به حساب عملکرد دولت و اصلاحطلبان میگذارند و در مقابل برخی معتقدند عدم مشارکت گسترده به نارضایتیهایی بر میگردد که تنها متوجه دولت نیست و گفته میشود که بخشهایی از مردم به این نظر رسیدهاند که نهادهای انتخاباتی از کارآمدی و تأثیرگذاری افتادهاند و در حقیقت مطالبات مردم را نمایندگی نمیکنند یا نمیتوانند. چنانکه علی مطهری معتقد است اتفاقاً اگر مردم از عملکرد دولت ناراضی بودند باید برای تغییر، مشارکت بیشتری میداشتند. شما چه ارزیابی از این پدیده دارید؟
حتماً ترس از ابتلا به بیماری کرونا بر عدم رغبت مردم به حضور در پای صندوقهای رأی مؤثر بوده است ولی بهنظر این جانب این اثر در آن تاریخ عمده نبوده است. بنابراین آنچه باقی میماند موضوع کاهش سرمایه اجتماعی که دلایل آن نیز متعدد است:
1) عملکرد دولت بشدت بر روحیه مردم اثر گذاشته است: گرانی بر زندگی روزمره مردم فشار آورده و کاهش قدرت خرید ناشی از سقوط ارزش پول ملی اعتماد مردم را متزلزل نموده است.
اقدامات دولت از بهمن 98 به بعد نیز نتوانست این کاهش اعتماد عمومی به دولت را جبران کند، والا در اعتقاد مردم نسبت به انقلاب و ارزشهای انقلابی تزلزلی رخ نداده است که نمونه آن را در تشییع جنازه حاج قاسم سلیمانی شاهد بودیم.
2) روش اجرای طرح افزایش قیمت بنزین هم بر بیاعتمادی مردم نسبت به کارآمدی و حتی حسن نیت برخی دولتمردان افزود. در این امر مجلس نیز سهیم است زیرا از ابتدای سال 68 بحث بیفایدهای را درباره اصلاح قیمت انرژی انجام داد و به نتیجهای نرسید.
3) عملکرد مجلس بهلحاظ نظارت بر عملکرد دولت و جلوگیری از متوقف ماندن قوانین مصوب حکایت از تبانی مجلس با دولت میکرد و اگر این نظارت با استفاده غیر ویژه خوارانه از ابزارهای قانونی نظیر تذکر و سؤال و تحقیق و تفحص و استیضاح بموقع انجام میگرفت هم آبروی مجلس لکه دار نمیشد و هم بر اصلاح عملکرد دولت اثر میگذاشت. متأسفانه برخی نمایندگان سؤال و استیضاح و تحقیق و تفحص را به مضحکه تبدیل کردند و ابزار باجگیری از دولتمردان قرار دادند. به علاوه مجلس چه در انتخاب رؤسای کمیسیونهای خود و چه در رأی اعتماد به وزرای پیشن، سنت شایسته سالاری را زیر پا گذاشت.
5) درباره تنقیح قوانین مجلس پیشرفتی نکرد و انحرافات ناشی از تزاحم قوانین اثر منفی خود را بر مردم تشدید کرد. این درست نیست که در جمهوری اسلامی برای ارتکاب هر اقدامی بتوان بهبندی از قانون یا مقررات مصوب استناد کرد. این باعث ظلم به مردم و تباه شدن حکمرانی میشود که اثر مستقیم آن را در پای صندوقهای رأی میتوان دید.
اصلاحطلبان نباید منکر واقعیتها شوند و راه انحرافی را انتخاب کنند. آنها باید شکست خود را بپذیرند و با تحلیل کارشناسانه و نه خودپسندانه دلایل شکست را بپذیرند و خود را با موضوع عدم استقبال پر شور مردم در انتخابات فریب ندهند و دلخوش نکنند. آنها اگر میخواهند جایگاهی در آینده سیاسی کشور داشته باشند باید خود را بر اقتضای گام دوم انقلاب تطبیق دهند و از همین امروز لباس اقلیتی دلسوز را بر تن کنند و ضعفها و کاستیها را شناسایی کنند و در اختیار مردم و نمایندگانشان قرار دهند و بدین ترتیب بلوغ سیاسی خود را به اثبات برسانند. در مردم سالاری دینی برای برحذر ماندن از خودکامگی ها همواره نیازمند اقلیت خیرخواه، منتقد ، دلسوز و با انصافیم.
به هر روی اصولگرایان همواره با این پرسش روبهرو بودهاند که چرا مواضع آنها نسبت به برخی نهادها مثل صداوسیما، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و... حمایتی است و هیچ نقد جدی نسبت به آنها ندارند. آیا این بهخاطر همسویی فکری این نهادها با مجموعه اصولگرایان است؟ شما اگر انتقاداتی را متوجه این نهادها بدانید آیا از تریبون مجلس اعلام میکنید؟
صرف انتقاد کردن برای خودنمایی با استفاده از سخنگاه مجلس هنر نیست. انتقاد باید دقیق و علمی باشد تا مؤثر واقع شود والا جنجال آفرینی بیش نیست و پشیزی نمیارزد. انتقاد نسبت بهعملکرد صداوسیما یا عملکرد شورای نگهبان وجود داشته و دارد که این انتقادها به مفهوم محکوم کردن آنها نیست بلکه برای اصلاح نواقص و برطرف کردن کاستیها است. برخی از انتقادها نباید علنی شود تا آثار منفی ناشی از علنی شدن مانع اصلاح لازم نشود. در مورد نظارت بر صداوسیما یادآوری میکنم که قانون دارد و در صورتی که آن قانون اشکال دارد باید در مجلس اصلاح شود و اگر نمایندگانی که برای نظارت انتخاب شدهاند شایستگی لازم را ندارند باید آنها را جایگزین کرد. سیاستهای کلی انتخابات در شهریور ماه 1395 ابلاغ شده است و ما میدانیم اشکالات فراوانی در قانون کنونی انتخابات که نزدیک پنجاه بار وصله پینه شده است وجود دارد. اگر بررسی صلاحیت نامزدها فرآیند مناسبی ندارد نباید ایراد را به شورای نگهبان گرفت بلکه با استفاده از تجربه چهل سال گذشته باید قانون آن را اصلاح کرد. در اواخر سال 95 به وزیر محترم کشور تذکر دادم که لایحه جدید انتخابات را برمبنای سیاستهای کلی ابلاغی، آماده کنید و هر آنچه برای بهبود انتخابات در زمینههای مختلف حوزههای انتخاباتی و نحوه تشخیص صلاحیتها و چگونگی تبلیغات و هزینههای اتنخاباتی و شمارش آرا و رسیدگی به شکایات وغیره، لازم است در آن بیاورید. اکنون در اردیبهشت 99 هنوز از آن لایحه خبری نیست! ملاحظه میفرمایید که اشکال در عدم انتقاد نیست بلکه در سستی برای تدوین لایحه جامع قانونی و تصویب آن است که هر دو اشکال به دولت و مجلس کنونی بر میگردد.
درباره مجمع من تعجب میکنم از کنایه شما زیرا ما در مجمع کم کار نبودهایم و وظایف خود را در زمینه تدوین پیشنهادهای سیاستهای کلی مورد نیاز برای تهیه طرحها یا لوایح قانونی با همکاری دولت و مجلس و دانشگاهها و مراکز پژوهشی و مردم نهاد بموقع انجام دادهایم و تقدیم رهبر معظم انقلاب کردهایم و نتیجه آن هم به سه قوه ابلاغ شده است، کم کاری که از آن باید انتقاد کرد در مجمع نیست! به علاوه هر جا که بین مجلس و شورای نگهبان اختلاف بوده است مجمع بنبست را شکانده و آنچه را مصلحت بوده تشخیص داده و این تشخیص، تا آنجا که من به یاد دارم، اغلب در جهت مصوبه مجلس بوده است. انتقادهایی که بعضی از شخصیتها به عملکرد مجمع کردهاند، به بیتوجهی آنها به اصول قانون اساسی برمی گردد. اتهام سیاسی بودن به مجمع مردود است: در مورد تشخیص مصلحت باید جواب به خدا داد و این موضوع سادهای نیست که تعبیر سیاسی پیدا کند.
مجلس یازدهم را مجلس نسبتاً یکدست میدانند؟ شما حسنها و معایب مجلس یکدست را چه میدانید؟
درست است: مجلس یازدهم از اکثریت یکدست خوبی برخوردار است که اجازه میدهد تصمیمات مجلس از انسجام برخوردار باشد و در صورت درایت هیأت رئیسه از راهبرد شایستهای که خیر و صلاح جمهوری اسلامی را در بر میگیرد پیروی کند. معایب مجلس به یکدستی آن بر نمیگردد بلکه ناشی از فرآیندهای ناشایستی است که بتدریج در چهل سال گذشته رواج پیدا کرده و مجلس را از رتبه در رأس امور بودن خارج کرده و راه اصلاح آن هم تغییر آیین نامه رئیس محور آن است.
در روزهای گذشته زمزمههایی از سوی برخی چهرههای اصولگرا مطرح شده مبنی بر اصلاح آییننامه و ضرورت کاهش اختیارات رئیس مجلس. شما پیگیری این ایده را با چه هدفی میدانید و خودتان موافق با کاهش اختیارات رئیس مجلس هستید؟
اصلاح آییننامه ضروری است چه برای اختیارات هیأت رئیسه و رئیس و چه درباره نحوه انتخاب اعضا و رؤسای کمیسیونها. هدف این است که مجلس و نمایندگان جایگاه برحق خود را بازیابند. رئیس مجلس باید سخنگوی مجلس باشد و نه بیان کننده نظریات خود. او باید بتواند برآیند نظریات نمایندگان را در مراجع قانونی مختلف مطرح و پیگیری کند. وظیفه دیگر او با همکاری هیأت رئیسه، در گردآوری امکانات کارشناسی دقیق و بهنگام برای نمایندگان است تا بتوانند در تصمیم گیری های خود داهیانه و شایسته سالارانه عمل کنند و هرچه کمتر با آرای ممتنع روبهرو شویم. وظیفه سوم نیز امور اجرایی مجلس است که باید بدون ریخت و پاش و اسراف و خاصه خرجی و بهصورتی کاملاً شفاف انجام گیرد. این اصلاحات اگر انجام نگیرد مجلس یازدهم ضعیفتر از مجلسهای قبلی خواهد شد.
این روزها بحث درباره ریاست مجلس در رسانهها زیاد مطرح میشود. در کنار نامهایی چون خود شما، آقای قالیباف و آقای آقاتهرانی اخیراً مدیران ارشد دولتهای احمدینژاد مثل آقایان فریدون عباسی و شمسالدین حسینی هم اعلام نامزدی کردهاند. بهنظر میرسد رقابت سختی در جریان است. شما مکانیسم پیشنهادی برای تعیین رئیس مجلس مطرح کردهاید یا در ذهن دارید که پروسه انتخاب هیأت رئیسه بدون حاشیه باشد؟
مطرح شدن افراد و نامزد شدن اشکالی به لحاظ اصولی ندارد به شرط آنکه تلقی رقابت برای تقسیم غنائم از آن نامزدی نشود. ریاست مجلس با وظایفی که مختصراً برشمردم به نوعی خدمتگزاری به نمایندگان مجلس محسوب میشود و نه فرماندهی بر آنها. مجلسی که حرمت نمایندگانش را هیأت رئیسه نگه ندارند در مقابل دولت ذلیل خواهد شد و نمایندگانش گرفتار زد و بند میشوند و این یعنی به تباهی کشاندن عالیترین رکن نظام جمهوری اسلامی. انتخاب رئیس و هیأت رئیسه با نمایندگان مجلس است و آنها باید با بررسی سوابق نامزدها و دانش و تجربه آنها و صلاحیتهای سیاسیشان و نیز در نظر گرفتن پاکدستی و بیحاشیگی آنها یعنی مجموعهای از شاخصهای منطقی و بالاخره بدون هرگونه اعمال نفوذ از خارج از مجلس، تمایل خود را ابراز کنند و نهایتاً انتخاب مستقل خود را انجام دهند. در حقیقت تنازع و رقابتی مطرح نیست بلکه نوعی مسابقه در ارائه خدمت به نمایندگان مطرح است و اگر نامزدها خود به تشخیص بهترین چینش برای ارائه خدمت و پیشنهاد آن به مجمع عمومی نمایندگان برسند، انشاءالله موضوع با تفاهم به نتیجه خواهد رسید و الا با ابراز تمایل نمایندگان، فردی که آراء اکثریت را بیاورد انتخاب خواهد شد و بههمین منوال برای نواب رئیس و ناظران و منشیها.
میتوانید به مخاطبان این مصاحبه اطمینان بدهید که انتخاب رئیس یا هیأت رئیسه یک روند کاملاً درونی در مجلس خواهد داشت و فشارهایی از بیرون پارلمان وارد نخواهد شد؟
قرار نیست چنان فشارهایی بر نمایندگان اعمال شود. من امیدوارم مسائل نفسانی و وسوسههای شیطانی که به جریانات درون مجلس برمیگردد، مزاحمت ایجاد نکند. نزد ما نمایندگان، برای ایفای وظیفه خدمتگزاری و احقاق حق، کرسی ریاست مجلس و ریاست کمیسیون و نمایندگی نباید فرقی داشته باشد، به شرط آنکه نیتمان خودنمایی و قدرت طلبی نباشد و فقط رضایت خدا را در نظر گیریم.
آقای حسن بیادی به طرفداری از ریاست آقای قالیباف گفته است که ریاست میر سلیم یک شوخی است. شما برای نامزدی به چه پشتوانههای سیاسی و تشکیلاتی در مجلس برای ریاست امید دارید؟
تشخیص صلاحیت ریاست مجلس و مسئولیت آن با خود نمایندگان است و اظهار نظرهای تبلیغاتی برخی افراد و تشکیلات، موضوعیتی ندارد و اگر خدای ناکرده روشهای انحرافی اتخاذ شود مطمئن باشید بر همگان آشکار خواهد شد. تعدادی از نمایندگان به من اظهار تمایل کردهاند که از حسن ظنشان تشکر میکنم و عدهای هم به دیگر نامزدها. آنچه مهم است اینکه بدانیم قدرت طلبی در مجلس مذموم ولی خدمتگزاری صادقانه افتخار است و مطمئن باشید که همه ما در اصلاح وضع مجلس برای رسیدن به شفافیت و مقابله با تباهیها و در نتیجه خدمت صادقانه و مؤثر به مردم اختلاف نظر نداریم هرچند که در بیرون مجلس برخی از افراد میخواهند وجود نوعی مخاصمه و رقابت تخریبی را القا کنند. اساساً آن قدر کارهای مهم در پیش روی ما قرار دارد که اگر همگی از صمیم دل دست به دست هم دهیم باز بعید است از پس مشکلات برآییم، مگر به لطف خدا؛ پس جایی برای حذف یکدیگر نمیماند. این چهار سال مجلس یازدهم هم میگذرد و همراه خودش کرسیهای مختلفی که از آن یاد کردید با خود میبرد چنانکه قبل از ما، افرادی سالهای متمادی نماینده بودند یا ریاست کردند و دورهشان پایان پذیرفت و رفتند؛ تنها چیزی که میماند خدمت صادقانه و مخلصانه است برای بهبود وضع مردم و پیشرفت و اعتلای جمهوری اسلامی.
گفته میشود تعهد یا میثاق نامهای در بین اصولگرایان آماده شده یا قرار است آماده شود که هر کسی رئیس مجلس شد نامزد انتخابات ریاست جمهوری نشود. شما چنین ادعایی را تأیید میکنید و آیا آن را ضروری میدانید؟
این طرز فکر مقدسی است که نباید نمایندگی مجلس سکوی پرواز برای کسب سمتهای دیگر شود زیرا بهنظر من برتر از نمایندگی مجلس، شغلی برای خدمت کردن به مردم وجود ندارد و اگر کسی مجلس را سکوی پرواز قراردهد، هم به مجلس و هم به مردم جفا کرده است، هرچند منع قانونی نداشته باشد. در برخی کشورها رئیس جمهوری میتواند مجلس را منحل کند ولی در کشور ما مجلس در هیچ شرایطی تعطیل بردارنیست و متقابلاً مجلس است که تفوق بر دولت و رئیس جمهوری دارد و اگر خدای ناکرده گرفتار انحراف شوند مجلس میتواند آنها را استیضاح کند یا کفایت سیاسیشان را زیر سؤال ببرد.
یکی از بحثهای مهم و حتی انتقادی دوستان اصولگرای شما نسبت به مجلس دهم این بود که مجلس در جایگاه خود نیست یا در رأس امور نیست. این سخن را البته از زاویه دیگری برخی اصلاحطلبان مطرح میکردند و البته آن را به دخالتها و فشارهای بیرون مجلس ارتباط میدهند مثلاً میگویند شوراهای عالی مختلف به امر قانونگذاری ورود کردهاند یا اخیراً بحث هیأت عالی نظارت مجمع تشخیص را مطرح میکنند که به تعبیر علی مطهری شورای نگهبان دوم شده است. شما دلایل افت جایگاه مجلس را در چه میدانید و مشخصاً درباره آنچه قانونگذاری از سوی شوراهای عالی مختلف خوانده میشود چه نظری دارید؟
آنچه باعث تضعیف مجلس شد تحقیر نمایندگان بود که بعضاً ناشی از عملکرد ناشایست برخی از نمایندگان در فراموش کردن جایگاه خود و پرداختن به امور شخصی و گروهی و کسب منافع مادی بود. علاوه برآن نوع نگاه رئیس مجلس به نمایندگان و عدم نظارت بر رفتار آنها موجب سقوط جایگاه مجلس شد بهجای ارتقای منزلت نمایندگان و حفظ همه جانبه حیثیت مجلس. شورای عالی انقلاب فرهنگی کمک خوبی برای مجلس است اگر آن شورای عالی وقت خود را صرف مسائل فرهنگی کشور به مفهوم عام کلمه کند و درباره امور قانونگذاری با مجلس تفاهم نماید که با توجه به عضویت رئیس مجلس و برخی نمایندگان مجلس در ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی این همافزایی براحتی قابل دسترسی است. اما هیأت عالی نظارت اصلاً کاری در زمینه قانونگذاری ندارد و منحصراً بر نحوه اجرای سیاستهای کلی و مراعات آنها بویژه در قانونگذاری میپردازد و این وظیفه را طبق بند 2 اصل 110 قانون اساسی انجام میدهد. کسانی که به عملکرد هیأت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام اعتراض دارند، بیشتر با اصل نظارت مشکل دارند و آن را بر نمیتابند و میخواهند مطلق العنان باشند در حالی که نظارت برای مصون ماندن از انحراف و فساد ضروری است. یکی از دلایل سقوط مجلس دهم از جایگاه معنویش بیتوجهی به ضرورت جدی بودن در نظارت بر رفتار نمایندگان بود که باعث شد تخلفهای بسیاری پدیدار شود. اینها بود که مجلس را از جایگاه رفیعش ساقط کرد و نه فعالیتهای شورای عالی انقلاب فرهنگی یا هیأت عالی نظارت مجمع.
مجلس یازدهم در اختیار منتقدان دولت است و قبل از انتخابات هم از سوی برخی نامزدها خط و نشانهایی برای دولت کشیده شده بود. با توجه به شرایط کشور شما مدت یکساله باقی مانده از عمر دولت را معطوف به ارتباط با مجلس چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا قوه عاقلهای در مجلس خواهد بود که مقابل تندرویهای احتمالی بایستد؟
مجلس مجموعهای از برگزیدگان مردم است و یقین داشته باشید عقل جمعی برتر از عقل فردی است و حتماً مجلس یازدهم به گونهای عمل خواهد کرد که باعث جنجال آفرینی سیاسی در کشور نشود و شرط آن تن دادن دولت به خط مشی مجلس یعنی: توجه به مطالبات اساسی و برحق مردم و اقتضای پیشرفت کشور در شرایط تحریم و محدودیت است. دولت باید خود را بر مجلس تطبیق دهد: این قاعده مردم سالاری را باید مراعات کنیم تا از آسیب تندرویها مصون بمانیم.
برش
به هر روی کشور با مشکلات مختلف و از جمله تحریمها روبه روست. پیام و حرف مجلس یازدهم برای حل مشکلات ناشی از تحریمها چیست؟ آیا شما هم میخواهید فقط مردم را توصیه به ایستادگی کنید؟ مردم تا چه زمانی باید ایستادگی کنند؟
تحریمها تازگی ندارد و بهنظر نمیرسد با لجاجت کینه توزانه امریکا بزودی خاتمه یابد، راه حل ما در این شرایط ظالمانه، در اجرا کردن سیاستهای اقتصاد مقاومتی است. این 24 بند، نجات بخش کشور است و اگر از سال 92 به آنها عملاً اعتنا میشد، مردم با تحمل رکود تورمی، در انتظار به نتیجه رسیدن برجام، به فلاکت نمیافتادند. دولت تمام همت خود را مصروف برجام کرد و اقتصاد کشور را معطل گذارد. البته دولت از سال 95 طرحهایی را آغاز کرده است که جوابگوی سیاستهای اقتصاد مقاومتی باشد. نتیجه آن طرحها باید ارزیابی شود تا بتوانیم آینده بهتری را با جبران فرصتهای از دست رفته، برای مردم ترسیم کنیم و با توجه به امکانات خدادادی کم نظیر کشورمان، این بهبود میسر است به شرط خودباوری و عدم اصالت دادن به اتکاء به بیگانگان و بویژه مراعات شایسته سالاری و پرهیز از
تنگ نظری.
خبرنگار
ملاحظات کرونایی سبب شد مصاحبه ما با سید مصطفی میرسلیم منتخب تهران در مجلس یازدهم بهصورت کتبی انجام شود و قاعدتاً فرصت چالش در خصوص مواضع او مهیا نشد. با این حال سیاست «ایران» بررسی اولویتهای مجلس یازدهم و راهکارهای پیشنهادی آن برای برون رفت از مشکلات فعلی است. درهمین راستا درخواست گفتوگوهایی برای محمد باقر قالیباف، حمید رضا حاجی بابایی و سید شمسالدین حسینی هم ارسال شده است. ارزیابی میرسلیم از فرصتها و آسیبهای احتمالی مجلس یازدهم پیش روی شماست.
درگیر شدن کشور به بیماری کرونا فرصت ارزیابی و تحلیل انتخابات مجلس را گرفت. برای اولین بار مشارکت در انتخابات به زیر 50 درصد رسید. در این باره نظرات مختلفی وجود دارد. اصولگرایان عمدتاً قهر بخش قابل توجهی از مردم با صندوق رأی را به حساب عملکرد دولت و اصلاحطلبان میگذارند و در مقابل برخی معتقدند عدم مشارکت گسترده به نارضایتیهایی بر میگردد که تنها متوجه دولت نیست و گفته میشود که بخشهایی از مردم به این نظر رسیدهاند که نهادهای انتخاباتی از کارآمدی و تأثیرگذاری افتادهاند و در حقیقت مطالبات مردم را نمایندگی نمیکنند یا نمیتوانند. چنانکه علی مطهری معتقد است اتفاقاً اگر مردم از عملکرد دولت ناراضی بودند باید برای تغییر، مشارکت بیشتری میداشتند. شما چه ارزیابی از این پدیده دارید؟
حتماً ترس از ابتلا به بیماری کرونا بر عدم رغبت مردم به حضور در پای صندوقهای رأی مؤثر بوده است ولی بهنظر این جانب این اثر در آن تاریخ عمده نبوده است. بنابراین آنچه باقی میماند موضوع کاهش سرمایه اجتماعی که دلایل آن نیز متعدد است:
1) عملکرد دولت بشدت بر روحیه مردم اثر گذاشته است: گرانی بر زندگی روزمره مردم فشار آورده و کاهش قدرت خرید ناشی از سقوط ارزش پول ملی اعتماد مردم را متزلزل نموده است.
اقدامات دولت از بهمن 98 به بعد نیز نتوانست این کاهش اعتماد عمومی به دولت را جبران کند، والا در اعتقاد مردم نسبت به انقلاب و ارزشهای انقلابی تزلزلی رخ نداده است که نمونه آن را در تشییع جنازه حاج قاسم سلیمانی شاهد بودیم.
2) روش اجرای طرح افزایش قیمت بنزین هم بر بیاعتمادی مردم نسبت به کارآمدی و حتی حسن نیت برخی دولتمردان افزود. در این امر مجلس نیز سهیم است زیرا از ابتدای سال 68 بحث بیفایدهای را درباره اصلاح قیمت انرژی انجام داد و به نتیجهای نرسید.
3) عملکرد مجلس بهلحاظ نظارت بر عملکرد دولت و جلوگیری از متوقف ماندن قوانین مصوب حکایت از تبانی مجلس با دولت میکرد و اگر این نظارت با استفاده غیر ویژه خوارانه از ابزارهای قانونی نظیر تذکر و سؤال و تحقیق و تفحص و استیضاح بموقع انجام میگرفت هم آبروی مجلس لکه دار نمیشد و هم بر اصلاح عملکرد دولت اثر میگذاشت. متأسفانه برخی نمایندگان سؤال و استیضاح و تحقیق و تفحص را به مضحکه تبدیل کردند و ابزار باجگیری از دولتمردان قرار دادند. به علاوه مجلس چه در انتخاب رؤسای کمیسیونهای خود و چه در رأی اعتماد به وزرای پیشن، سنت شایسته سالاری را زیر پا گذاشت.
5) درباره تنقیح قوانین مجلس پیشرفتی نکرد و انحرافات ناشی از تزاحم قوانین اثر منفی خود را بر مردم تشدید کرد. این درست نیست که در جمهوری اسلامی برای ارتکاب هر اقدامی بتوان بهبندی از قانون یا مقررات مصوب استناد کرد. این باعث ظلم به مردم و تباه شدن حکمرانی میشود که اثر مستقیم آن را در پای صندوقهای رأی میتوان دید.
اصلاحطلبان نباید منکر واقعیتها شوند و راه انحرافی را انتخاب کنند. آنها باید شکست خود را بپذیرند و با تحلیل کارشناسانه و نه خودپسندانه دلایل شکست را بپذیرند و خود را با موضوع عدم استقبال پر شور مردم در انتخابات فریب ندهند و دلخوش نکنند. آنها اگر میخواهند جایگاهی در آینده سیاسی کشور داشته باشند باید خود را بر اقتضای گام دوم انقلاب تطبیق دهند و از همین امروز لباس اقلیتی دلسوز را بر تن کنند و ضعفها و کاستیها را شناسایی کنند و در اختیار مردم و نمایندگانشان قرار دهند و بدین ترتیب بلوغ سیاسی خود را به اثبات برسانند. در مردم سالاری دینی برای برحذر ماندن از خودکامگی ها همواره نیازمند اقلیت خیرخواه، منتقد ، دلسوز و با انصافیم.
به هر روی اصولگرایان همواره با این پرسش روبهرو بودهاند که چرا مواضع آنها نسبت به برخی نهادها مثل صداوسیما، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و... حمایتی است و هیچ نقد جدی نسبت به آنها ندارند. آیا این بهخاطر همسویی فکری این نهادها با مجموعه اصولگرایان است؟ شما اگر انتقاداتی را متوجه این نهادها بدانید آیا از تریبون مجلس اعلام میکنید؟
صرف انتقاد کردن برای خودنمایی با استفاده از سخنگاه مجلس هنر نیست. انتقاد باید دقیق و علمی باشد تا مؤثر واقع شود والا جنجال آفرینی بیش نیست و پشیزی نمیارزد. انتقاد نسبت بهعملکرد صداوسیما یا عملکرد شورای نگهبان وجود داشته و دارد که این انتقادها به مفهوم محکوم کردن آنها نیست بلکه برای اصلاح نواقص و برطرف کردن کاستیها است. برخی از انتقادها نباید علنی شود تا آثار منفی ناشی از علنی شدن مانع اصلاح لازم نشود. در مورد نظارت بر صداوسیما یادآوری میکنم که قانون دارد و در صورتی که آن قانون اشکال دارد باید در مجلس اصلاح شود و اگر نمایندگانی که برای نظارت انتخاب شدهاند شایستگی لازم را ندارند باید آنها را جایگزین کرد. سیاستهای کلی انتخابات در شهریور ماه 1395 ابلاغ شده است و ما میدانیم اشکالات فراوانی در قانون کنونی انتخابات که نزدیک پنجاه بار وصله پینه شده است وجود دارد. اگر بررسی صلاحیت نامزدها فرآیند مناسبی ندارد نباید ایراد را به شورای نگهبان گرفت بلکه با استفاده از تجربه چهل سال گذشته باید قانون آن را اصلاح کرد. در اواخر سال 95 به وزیر محترم کشور تذکر دادم که لایحه جدید انتخابات را برمبنای سیاستهای کلی ابلاغی، آماده کنید و هر آنچه برای بهبود انتخابات در زمینههای مختلف حوزههای انتخاباتی و نحوه تشخیص صلاحیتها و چگونگی تبلیغات و هزینههای اتنخاباتی و شمارش آرا و رسیدگی به شکایات وغیره، لازم است در آن بیاورید. اکنون در اردیبهشت 99 هنوز از آن لایحه خبری نیست! ملاحظه میفرمایید که اشکال در عدم انتقاد نیست بلکه در سستی برای تدوین لایحه جامع قانونی و تصویب آن است که هر دو اشکال به دولت و مجلس کنونی بر میگردد.
درباره مجمع من تعجب میکنم از کنایه شما زیرا ما در مجمع کم کار نبودهایم و وظایف خود را در زمینه تدوین پیشنهادهای سیاستهای کلی مورد نیاز برای تهیه طرحها یا لوایح قانونی با همکاری دولت و مجلس و دانشگاهها و مراکز پژوهشی و مردم نهاد بموقع انجام دادهایم و تقدیم رهبر معظم انقلاب کردهایم و نتیجه آن هم به سه قوه ابلاغ شده است، کم کاری که از آن باید انتقاد کرد در مجمع نیست! به علاوه هر جا که بین مجلس و شورای نگهبان اختلاف بوده است مجمع بنبست را شکانده و آنچه را مصلحت بوده تشخیص داده و این تشخیص، تا آنجا که من به یاد دارم، اغلب در جهت مصوبه مجلس بوده است. انتقادهایی که بعضی از شخصیتها به عملکرد مجمع کردهاند، به بیتوجهی آنها به اصول قانون اساسی برمی گردد. اتهام سیاسی بودن به مجمع مردود است: در مورد تشخیص مصلحت باید جواب به خدا داد و این موضوع سادهای نیست که تعبیر سیاسی پیدا کند.
مجلس یازدهم را مجلس نسبتاً یکدست میدانند؟ شما حسنها و معایب مجلس یکدست را چه میدانید؟
درست است: مجلس یازدهم از اکثریت یکدست خوبی برخوردار است که اجازه میدهد تصمیمات مجلس از انسجام برخوردار باشد و در صورت درایت هیأت رئیسه از راهبرد شایستهای که خیر و صلاح جمهوری اسلامی را در بر میگیرد پیروی کند. معایب مجلس به یکدستی آن بر نمیگردد بلکه ناشی از فرآیندهای ناشایستی است که بتدریج در چهل سال گذشته رواج پیدا کرده و مجلس را از رتبه در رأس امور بودن خارج کرده و راه اصلاح آن هم تغییر آیین نامه رئیس محور آن است.
در روزهای گذشته زمزمههایی از سوی برخی چهرههای اصولگرا مطرح شده مبنی بر اصلاح آییننامه و ضرورت کاهش اختیارات رئیس مجلس. شما پیگیری این ایده را با چه هدفی میدانید و خودتان موافق با کاهش اختیارات رئیس مجلس هستید؟
اصلاح آییننامه ضروری است چه برای اختیارات هیأت رئیسه و رئیس و چه درباره نحوه انتخاب اعضا و رؤسای کمیسیونها. هدف این است که مجلس و نمایندگان جایگاه برحق خود را بازیابند. رئیس مجلس باید سخنگوی مجلس باشد و نه بیان کننده نظریات خود. او باید بتواند برآیند نظریات نمایندگان را در مراجع قانونی مختلف مطرح و پیگیری کند. وظیفه دیگر او با همکاری هیأت رئیسه، در گردآوری امکانات کارشناسی دقیق و بهنگام برای نمایندگان است تا بتوانند در تصمیم گیری های خود داهیانه و شایسته سالارانه عمل کنند و هرچه کمتر با آرای ممتنع روبهرو شویم. وظیفه سوم نیز امور اجرایی مجلس است که باید بدون ریخت و پاش و اسراف و خاصه خرجی و بهصورتی کاملاً شفاف انجام گیرد. این اصلاحات اگر انجام نگیرد مجلس یازدهم ضعیفتر از مجلسهای قبلی خواهد شد.
این روزها بحث درباره ریاست مجلس در رسانهها زیاد مطرح میشود. در کنار نامهایی چون خود شما، آقای قالیباف و آقای آقاتهرانی اخیراً مدیران ارشد دولتهای احمدینژاد مثل آقایان فریدون عباسی و شمسالدین حسینی هم اعلام نامزدی کردهاند. بهنظر میرسد رقابت سختی در جریان است. شما مکانیسم پیشنهادی برای تعیین رئیس مجلس مطرح کردهاید یا در ذهن دارید که پروسه انتخاب هیأت رئیسه بدون حاشیه باشد؟
مطرح شدن افراد و نامزد شدن اشکالی به لحاظ اصولی ندارد به شرط آنکه تلقی رقابت برای تقسیم غنائم از آن نامزدی نشود. ریاست مجلس با وظایفی که مختصراً برشمردم به نوعی خدمتگزاری به نمایندگان مجلس محسوب میشود و نه فرماندهی بر آنها. مجلسی که حرمت نمایندگانش را هیأت رئیسه نگه ندارند در مقابل دولت ذلیل خواهد شد و نمایندگانش گرفتار زد و بند میشوند و این یعنی به تباهی کشاندن عالیترین رکن نظام جمهوری اسلامی. انتخاب رئیس و هیأت رئیسه با نمایندگان مجلس است و آنها باید با بررسی سوابق نامزدها و دانش و تجربه آنها و صلاحیتهای سیاسیشان و نیز در نظر گرفتن پاکدستی و بیحاشیگی آنها یعنی مجموعهای از شاخصهای منطقی و بالاخره بدون هرگونه اعمال نفوذ از خارج از مجلس، تمایل خود را ابراز کنند و نهایتاً انتخاب مستقل خود را انجام دهند. در حقیقت تنازع و رقابتی مطرح نیست بلکه نوعی مسابقه در ارائه خدمت به نمایندگان مطرح است و اگر نامزدها خود به تشخیص بهترین چینش برای ارائه خدمت و پیشنهاد آن به مجمع عمومی نمایندگان برسند، انشاءالله موضوع با تفاهم به نتیجه خواهد رسید و الا با ابراز تمایل نمایندگان، فردی که آراء اکثریت را بیاورد انتخاب خواهد شد و بههمین منوال برای نواب رئیس و ناظران و منشیها.
میتوانید به مخاطبان این مصاحبه اطمینان بدهید که انتخاب رئیس یا هیأت رئیسه یک روند کاملاً درونی در مجلس خواهد داشت و فشارهایی از بیرون پارلمان وارد نخواهد شد؟
قرار نیست چنان فشارهایی بر نمایندگان اعمال شود. من امیدوارم مسائل نفسانی و وسوسههای شیطانی که به جریانات درون مجلس برمیگردد، مزاحمت ایجاد نکند. نزد ما نمایندگان، برای ایفای وظیفه خدمتگزاری و احقاق حق، کرسی ریاست مجلس و ریاست کمیسیون و نمایندگی نباید فرقی داشته باشد، به شرط آنکه نیتمان خودنمایی و قدرت طلبی نباشد و فقط رضایت خدا را در نظر گیریم.
آقای حسن بیادی به طرفداری از ریاست آقای قالیباف گفته است که ریاست میر سلیم یک شوخی است. شما برای نامزدی به چه پشتوانههای سیاسی و تشکیلاتی در مجلس برای ریاست امید دارید؟
تشخیص صلاحیت ریاست مجلس و مسئولیت آن با خود نمایندگان است و اظهار نظرهای تبلیغاتی برخی افراد و تشکیلات، موضوعیتی ندارد و اگر خدای ناکرده روشهای انحرافی اتخاذ شود مطمئن باشید بر همگان آشکار خواهد شد. تعدادی از نمایندگان به من اظهار تمایل کردهاند که از حسن ظنشان تشکر میکنم و عدهای هم به دیگر نامزدها. آنچه مهم است اینکه بدانیم قدرت طلبی در مجلس مذموم ولی خدمتگزاری صادقانه افتخار است و مطمئن باشید که همه ما در اصلاح وضع مجلس برای رسیدن به شفافیت و مقابله با تباهیها و در نتیجه خدمت صادقانه و مؤثر به مردم اختلاف نظر نداریم هرچند که در بیرون مجلس برخی از افراد میخواهند وجود نوعی مخاصمه و رقابت تخریبی را القا کنند. اساساً آن قدر کارهای مهم در پیش روی ما قرار دارد که اگر همگی از صمیم دل دست به دست هم دهیم باز بعید است از پس مشکلات برآییم، مگر به لطف خدا؛ پس جایی برای حذف یکدیگر نمیماند. این چهار سال مجلس یازدهم هم میگذرد و همراه خودش کرسیهای مختلفی که از آن یاد کردید با خود میبرد چنانکه قبل از ما، افرادی سالهای متمادی نماینده بودند یا ریاست کردند و دورهشان پایان پذیرفت و رفتند؛ تنها چیزی که میماند خدمت صادقانه و مخلصانه است برای بهبود وضع مردم و پیشرفت و اعتلای جمهوری اسلامی.
گفته میشود تعهد یا میثاق نامهای در بین اصولگرایان آماده شده یا قرار است آماده شود که هر کسی رئیس مجلس شد نامزد انتخابات ریاست جمهوری نشود. شما چنین ادعایی را تأیید میکنید و آیا آن را ضروری میدانید؟
این طرز فکر مقدسی است که نباید نمایندگی مجلس سکوی پرواز برای کسب سمتهای دیگر شود زیرا بهنظر من برتر از نمایندگی مجلس، شغلی برای خدمت کردن به مردم وجود ندارد و اگر کسی مجلس را سکوی پرواز قراردهد، هم به مجلس و هم به مردم جفا کرده است، هرچند منع قانونی نداشته باشد. در برخی کشورها رئیس جمهوری میتواند مجلس را منحل کند ولی در کشور ما مجلس در هیچ شرایطی تعطیل بردارنیست و متقابلاً مجلس است که تفوق بر دولت و رئیس جمهوری دارد و اگر خدای ناکرده گرفتار انحراف شوند مجلس میتواند آنها را استیضاح کند یا کفایت سیاسیشان را زیر سؤال ببرد.
یکی از بحثهای مهم و حتی انتقادی دوستان اصولگرای شما نسبت به مجلس دهم این بود که مجلس در جایگاه خود نیست یا در رأس امور نیست. این سخن را البته از زاویه دیگری برخی اصلاحطلبان مطرح میکردند و البته آن را به دخالتها و فشارهای بیرون مجلس ارتباط میدهند مثلاً میگویند شوراهای عالی مختلف به امر قانونگذاری ورود کردهاند یا اخیراً بحث هیأت عالی نظارت مجمع تشخیص را مطرح میکنند که به تعبیر علی مطهری شورای نگهبان دوم شده است. شما دلایل افت جایگاه مجلس را در چه میدانید و مشخصاً درباره آنچه قانونگذاری از سوی شوراهای عالی مختلف خوانده میشود چه نظری دارید؟
آنچه باعث تضعیف مجلس شد تحقیر نمایندگان بود که بعضاً ناشی از عملکرد ناشایست برخی از نمایندگان در فراموش کردن جایگاه خود و پرداختن به امور شخصی و گروهی و کسب منافع مادی بود. علاوه برآن نوع نگاه رئیس مجلس به نمایندگان و عدم نظارت بر رفتار آنها موجب سقوط جایگاه مجلس شد بهجای ارتقای منزلت نمایندگان و حفظ همه جانبه حیثیت مجلس. شورای عالی انقلاب فرهنگی کمک خوبی برای مجلس است اگر آن شورای عالی وقت خود را صرف مسائل فرهنگی کشور به مفهوم عام کلمه کند و درباره امور قانونگذاری با مجلس تفاهم نماید که با توجه به عضویت رئیس مجلس و برخی نمایندگان مجلس در ترکیب شورای عالی انقلاب فرهنگی این همافزایی براحتی قابل دسترسی است. اما هیأت عالی نظارت اصلاً کاری در زمینه قانونگذاری ندارد و منحصراً بر نحوه اجرای سیاستهای کلی و مراعات آنها بویژه در قانونگذاری میپردازد و این وظیفه را طبق بند 2 اصل 110 قانون اساسی انجام میدهد. کسانی که به عملکرد هیأت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام اعتراض دارند، بیشتر با اصل نظارت مشکل دارند و آن را بر نمیتابند و میخواهند مطلق العنان باشند در حالی که نظارت برای مصون ماندن از انحراف و فساد ضروری است. یکی از دلایل سقوط مجلس دهم از جایگاه معنویش بیتوجهی به ضرورت جدی بودن در نظارت بر رفتار نمایندگان بود که باعث شد تخلفهای بسیاری پدیدار شود. اینها بود که مجلس را از جایگاه رفیعش ساقط کرد و نه فعالیتهای شورای عالی انقلاب فرهنگی یا هیأت عالی نظارت مجمع.
مجلس یازدهم در اختیار منتقدان دولت است و قبل از انتخابات هم از سوی برخی نامزدها خط و نشانهایی برای دولت کشیده شده بود. با توجه به شرایط کشور شما مدت یکساله باقی مانده از عمر دولت را معطوف به ارتباط با مجلس چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا قوه عاقلهای در مجلس خواهد بود که مقابل تندرویهای احتمالی بایستد؟
مجلس مجموعهای از برگزیدگان مردم است و یقین داشته باشید عقل جمعی برتر از عقل فردی است و حتماً مجلس یازدهم به گونهای عمل خواهد کرد که باعث جنجال آفرینی سیاسی در کشور نشود و شرط آن تن دادن دولت به خط مشی مجلس یعنی: توجه به مطالبات اساسی و برحق مردم و اقتضای پیشرفت کشور در شرایط تحریم و محدودیت است. دولت باید خود را بر مجلس تطبیق دهد: این قاعده مردم سالاری را باید مراعات کنیم تا از آسیب تندرویها مصون بمانیم.
برش
به هر روی کشور با مشکلات مختلف و از جمله تحریمها روبه روست. پیام و حرف مجلس یازدهم برای حل مشکلات ناشی از تحریمها چیست؟ آیا شما هم میخواهید فقط مردم را توصیه به ایستادگی کنید؟ مردم تا چه زمانی باید ایستادگی کنند؟
تحریمها تازگی ندارد و بهنظر نمیرسد با لجاجت کینه توزانه امریکا بزودی خاتمه یابد، راه حل ما در این شرایط ظالمانه، در اجرا کردن سیاستهای اقتصاد مقاومتی است. این 24 بند، نجات بخش کشور است و اگر از سال 92 به آنها عملاً اعتنا میشد، مردم با تحمل رکود تورمی، در انتظار به نتیجه رسیدن برجام، به فلاکت نمیافتادند. دولت تمام همت خود را مصروف برجام کرد و اقتصاد کشور را معطل گذارد. البته دولت از سال 95 طرحهایی را آغاز کرده است که جوابگوی سیاستهای اقتصاد مقاومتی باشد. نتیجه آن طرحها باید ارزیابی شود تا بتوانیم آینده بهتری را با جبران فرصتهای از دست رفته، برای مردم ترسیم کنیم و با توجه به امکانات خدادادی کم نظیر کشورمان، این بهبود میسر است به شرط خودباوری و عدم اصالت دادن به اتکاء به بیگانگان و بویژه مراعات شایسته سالاری و پرهیز از
تنگ نظری.
تجربه چهار روز زندگی در یکی از بیمارستانهای رشت
از دیابت یک به کووید 19
رنج بیماری در کنار وحشت از یک بیماری دیگر
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
تا همین چند هفته پیش همه تختهای این بیمارستان به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص داده شده بود مثل همه بیمارستانهای رشت. آنقدر میزان ابتلا بالا بود و تخت بیمارستانی اندک که مجبور شده بودند همه عملهای اورژانسی را لغو کنند. اما پس از فروکش موج ابتلا، برخی از بیمارستانها دوباره به روال کار عادی خود برگشتند، از جمله بیمارستانی که من به عنوان همراه چهار روز در آن حضور مستمر داشتم.
یکی از خدمه میگوید: «خیالتان راحت! طوری بیمارستان را ضدعفونی کردیم که در خود ووهان چین هم این طوری ضدعفونی نکرده بودند. چارهای نبود، خیلیها توی صف جراحیهای اورژانسی بودند و میخواستند مطمئن شوند دیگر خطری از نظر کرونا نیست. ولی همان طور که خودت میبینی هر کسی پایش را اینجا میگذارد نگران است، با اینکه کلی تمهیدات ویژه در نظر گرفتهاند.»
جابه جا برای پیشگیری از ابتلا به کرونا دستورالعملهای بهداشتی میبینی و قدم به قدم مایع ضدعفونی کننده. همین طور برای حفاظت از جان بیماران ملاقات ممنوع شده و هربیمار تنها یک همراه میتواند داشته باشد. همراهی که برای ورود به بیمارستان و بخش، ملزم به انجام تست پزشکی است. آن طور که میگویند تا همین چند وقت پیش انجام سیتیاسکن ریه هم برای همراه بیمار الزامی بوده اما حالا به آزمایش خونی که التهاب و عفونت بدن را نشان میدهد قناعت میکنند و در صورت مشکوک بودن دوباره ملزم به انجام سیتیاسکن ریه خواهد بود. بیمار هم برای بستری شدن باید همه این آزمایشها را انجام دهد. اما انگار همه این اقدامات کافی نیست و باز خیلیها نگرانند و دائم در این باره حرف میزنند. رنج بیماری در کنار وحشت از یک بیماری دیگر، محیط رعب آوری از بیمارستان ساخته است.
مرد مسنی که همسرش را برای انجام عمل قلب باز به بیمارستان آورده، حسابی خودش را با ماسک و دستکش و شیلد پوشانده است و دقیقه به دقیقه هم دستکش عوض میکند. میگوید: «مجبور شدیم بیاییم. همین جوری هم تحمل محیط بیمارستان سخت است و آدم را میترساند چه برسد به اینکه احساس کنی هرلحظه در خطری. هر پرستاری که بالای سر همسرم میآید و مثلاً سرمش را چک میکند، بلافاصله دستش را ضدعفونی میکنم اما توی اتاق عمل و آی سی یو که دیگر همراهش نیستم.» خوب که نگاه میکنم، میبینم توی اتاق چند جور مواد ضدعفونی کننده چیده است.
زن دیگری به خاطر قطع انگشت پایش بر اثر دیابت در بخش جراحی بیمارستان بستری است و دختر جوانش همراه اوست. آنها هم نگرانیهای مشابهی دارند. زن میگوید: «اینجا بیمار مبتلا به کرونا بستری نمیکنند درست، اما همین دیروز فهمیده بودند زنی که جراحی کرده کرونا داشته. شاید هم بعد از عمل مبتلا شده از کجا معلوم؟ بردهاند طبقه پایین و ایزولهاش کردهاند.»
زنی که هم اتاقی همان بیمار بوده با اضطراب زیاد میگوید: «این هم شانس ما! حالا چه بلایی سر ما بیاید، خدا میداند. من که نگران خودم نیستم مادرم 76 ساله است و تازه جراحی شده. میدیدم این خانم یکسره سرفه میکند. خب یعنی نباید بیشتر دقت کنند؟» کادر درمان سعی میکنند دلداریاش بدهند میگویند: «هر جایی ممکن است این اتفاق بیفتد. این بیمار قبل از بستری شدن تست داده، حالا یا تست نشان نداده یا اتفاق دیگری افتاده. همین الان همه ما میتوانیم ناقل بیماری باشیم...» یکی از بیمارها بلند میگوید: «ما الان به چه جرأتی اینجا بمانیم؟ به ما گفتند اینجا بیمار کرونایی نداریم...»
کادر درمان سعی میکنند بیماران را آرام کنند و درعین حال مشغول بررسی سی تی اسکن همراه بیماری هستند که نتیجه آزمایشش مشکوک به نظر میرسد و ریهاش درگیری اندکی را نشان میدهد. از پسر جوان میخواهند بخش را زودتر ترک کند و همراه دیگری را برای آزمایش معرفی کند. لحظههای سخت و نفسگیر و دیوانه کنندهای است. همه نگران حال بیمارشان هستند.
اینجا کادر بیمارستان از ماسک و دستکش استفاده میکنند اما کسی لباس ایزوله نمیپوشد. میگویند وقتی بخش پاک است نیازی به لباس ایزوله نیست که در دل بیماران هراس ایجاد میکند. به نظر میرسد دستور مدیریت بیمارستان باشد که در بخشهای کمتر در معرض خطر، از این لباس استفاده نکنند. دستوری که در برخی دیگر از بیمارستانها هم اجرا میشود.
یکی از بیماران با ترس از پرستار میپرسد واقعاً دیگر در این بیمارستان، بیمار مبتلا به کرونا بستری نمیکنید؟ پرستار با لبخند جواب میدهد: «تا چند هفته پیش بستری میکردیم الان نه. فکر نکن دلشان برای کسی میسوزد، راستش را بخواهید بیمار کرونایی سود چندانی برای بیمارستان ندارد. برای همین ترجیح دادند اینجا را ضدعفونی کنند و بیمارستان کار خودش را از سر بگیرد. همه کادر درمان هم بعد از ضدعفونی تست دادند، خیالت راحت.»
پرستار دیگری میگوید:«ای بابا تا همین چند هفته پیش اینجا پر از بیمار مبتلا به کرونا بود. ما اگر بخواهیم با این همه ترس و هراس کار کنیم که کمکی از دستمان برنمیآید. کرونا یک بیماری است و باید قبول کنیم جزئی از زندگیمان شده و همه جا هم باید با آن کنار بیاییم. فکر نکنیم تمام شده اما هراس بیمارگونه هم نسبت به آن نداشته باشیم و تا میتوانیم نکات بهداشتی را رعایت کنیم.»
اورژانس بیمارستان وضعیت دیگری دارد و همه کادر درمان لباس ایزوله کامل پوشیدهاند. دکتر اورژانس با حوصله همراهان بیمار را ویزیت میکند. بعضیها زیر بار انجام تست نمیروند و دلیلشان هم آن است که در ماههای گذشته علائمی نداشتهاند اما هیچکدام از این دلایل برای کادر درمان و پزشکان کافی نیست و هر کس قصد ورود به بخش داشته باشد باید آزمایش خون بدهد.
دختر جوانی را در کافه کوچک بیمارستان میبینم. دو ماه پیش ریه پدرش به خاطر ابتلا به کرونا چنان آسیبی دیده که هر چند روز یک بار باید به اینجا بیایند. میگوید: «راستش را بخواهی این روزها همه نگرانند و میخواهند برای درمان جایی بروند که بیمار مبتلا به کرونا نداشته باشد. حق هم دارند چون محافظت از بیمار مهم است ولی واقعیت این است که باید درصدی از ریسک را پذیرفت. هرچند این روزها بیماری فروکش کرده و بیمارستانهای خاصی به بیماران کرونایی رسیدگی میکنند. در رشت هم اغلب بیماران مبتلا به کرونا را میبرند یک بیمارستان. پدر من هم دیگر بیمار مبتلا به کرونا حساب نمیشود.» خدمه کافه بیمارستان میگویند شیوع کرونا زندگیشان را کاملاً عوض کرده و آنها هر روز احساس خطر میکنند اما چارهای هم ندارند.
یک زن که منتظر است بیمارش از اتاق ریکاوری به آی سی یو منتقل شود میگوید: «کاش مردم رعایت کنند. ممکن است این روزها گذر خیلیهایمان به اینجا بیفتد. من همراه مادر شوهرم هستم، عمل قلب داشت، همه قرنطینه بودیم که این جوری شد. کسی چه میداند چه اتفاقی میافتد! اصلاً نمیدانم در محیط بیمارستان چه میگذرد هرچند واقعاً همه سعی میکنند نکات بهداشتی را رعایت کنند.»
به نظر می رسد گیلانیها از اینکه عبور و مرور به استانشان دوباره آزاد شده گلایه دارند و در گپ و گفتها میگویند شاید دوباره شاهد موج دیگری از ابتلا به کرونا باشند. یک زن که اهل ماسال است و همراه همسر برادرش به بیمارستان آمده میگوید: «باورت نمیشود ماسال پر از مسافر است. زمان مسدود بودن جادهها از راههای فرعی و غیر قانونی خودشان را به ماسال میرساندند چه برسد به حالا که جادهها باز شده. خدا میداند این رعایت نکردنها چه بلایی سرمان بیاورد.»
این نگرانی و دغدغه را در روزهایی که در بیمارستان هستم زیاد از مردم میشنوم. مردمی که از شهرهای مختلف گیلان برای استفاده از خدمات درمانی اورژانسی راهی بیمارستان شدهاند. اغلب میگویند افزایش تعداد مسافر و شلوغ شدن خیابانها ته دلشان را خالی میکند. میگویند مگر میشود نسبت به حال و جان کادر درمان هم بیتفاوت بود؟ آنهایی که این طور جان شان را کف دستشان گذاشتهاند؟ میگویند ما چند روز در محیط بیمارستان هستیم و هر کدام به خانه برمیگردیم اما آنها دائم در معرض خطر هستند کاش همه رعایت کنند تا جان کمتری به خطر بیفتد.
گزارش نویس
تا همین چند هفته پیش همه تختهای این بیمارستان به بیماران مبتلا به کرونا اختصاص داده شده بود مثل همه بیمارستانهای رشت. آنقدر میزان ابتلا بالا بود و تخت بیمارستانی اندک که مجبور شده بودند همه عملهای اورژانسی را لغو کنند. اما پس از فروکش موج ابتلا، برخی از بیمارستانها دوباره به روال کار عادی خود برگشتند، از جمله بیمارستانی که من به عنوان همراه چهار روز در آن حضور مستمر داشتم.
یکی از خدمه میگوید: «خیالتان راحت! طوری بیمارستان را ضدعفونی کردیم که در خود ووهان چین هم این طوری ضدعفونی نکرده بودند. چارهای نبود، خیلیها توی صف جراحیهای اورژانسی بودند و میخواستند مطمئن شوند دیگر خطری از نظر کرونا نیست. ولی همان طور که خودت میبینی هر کسی پایش را اینجا میگذارد نگران است، با اینکه کلی تمهیدات ویژه در نظر گرفتهاند.»
جابه جا برای پیشگیری از ابتلا به کرونا دستورالعملهای بهداشتی میبینی و قدم به قدم مایع ضدعفونی کننده. همین طور برای حفاظت از جان بیماران ملاقات ممنوع شده و هربیمار تنها یک همراه میتواند داشته باشد. همراهی که برای ورود به بیمارستان و بخش، ملزم به انجام تست پزشکی است. آن طور که میگویند تا همین چند وقت پیش انجام سیتیاسکن ریه هم برای همراه بیمار الزامی بوده اما حالا به آزمایش خونی که التهاب و عفونت بدن را نشان میدهد قناعت میکنند و در صورت مشکوک بودن دوباره ملزم به انجام سیتیاسکن ریه خواهد بود. بیمار هم برای بستری شدن باید همه این آزمایشها را انجام دهد. اما انگار همه این اقدامات کافی نیست و باز خیلیها نگرانند و دائم در این باره حرف میزنند. رنج بیماری در کنار وحشت از یک بیماری دیگر، محیط رعب آوری از بیمارستان ساخته است.
مرد مسنی که همسرش را برای انجام عمل قلب باز به بیمارستان آورده، حسابی خودش را با ماسک و دستکش و شیلد پوشانده است و دقیقه به دقیقه هم دستکش عوض میکند. میگوید: «مجبور شدیم بیاییم. همین جوری هم تحمل محیط بیمارستان سخت است و آدم را میترساند چه برسد به اینکه احساس کنی هرلحظه در خطری. هر پرستاری که بالای سر همسرم میآید و مثلاً سرمش را چک میکند، بلافاصله دستش را ضدعفونی میکنم اما توی اتاق عمل و آی سی یو که دیگر همراهش نیستم.» خوب که نگاه میکنم، میبینم توی اتاق چند جور مواد ضدعفونی کننده چیده است.
زن دیگری به خاطر قطع انگشت پایش بر اثر دیابت در بخش جراحی بیمارستان بستری است و دختر جوانش همراه اوست. آنها هم نگرانیهای مشابهی دارند. زن میگوید: «اینجا بیمار مبتلا به کرونا بستری نمیکنند درست، اما همین دیروز فهمیده بودند زنی که جراحی کرده کرونا داشته. شاید هم بعد از عمل مبتلا شده از کجا معلوم؟ بردهاند طبقه پایین و ایزولهاش کردهاند.»
زنی که هم اتاقی همان بیمار بوده با اضطراب زیاد میگوید: «این هم شانس ما! حالا چه بلایی سر ما بیاید، خدا میداند. من که نگران خودم نیستم مادرم 76 ساله است و تازه جراحی شده. میدیدم این خانم یکسره سرفه میکند. خب یعنی نباید بیشتر دقت کنند؟» کادر درمان سعی میکنند دلداریاش بدهند میگویند: «هر جایی ممکن است این اتفاق بیفتد. این بیمار قبل از بستری شدن تست داده، حالا یا تست نشان نداده یا اتفاق دیگری افتاده. همین الان همه ما میتوانیم ناقل بیماری باشیم...» یکی از بیمارها بلند میگوید: «ما الان به چه جرأتی اینجا بمانیم؟ به ما گفتند اینجا بیمار کرونایی نداریم...»
کادر درمان سعی میکنند بیماران را آرام کنند و درعین حال مشغول بررسی سی تی اسکن همراه بیماری هستند که نتیجه آزمایشش مشکوک به نظر میرسد و ریهاش درگیری اندکی را نشان میدهد. از پسر جوان میخواهند بخش را زودتر ترک کند و همراه دیگری را برای آزمایش معرفی کند. لحظههای سخت و نفسگیر و دیوانه کنندهای است. همه نگران حال بیمارشان هستند.
اینجا کادر بیمارستان از ماسک و دستکش استفاده میکنند اما کسی لباس ایزوله نمیپوشد. میگویند وقتی بخش پاک است نیازی به لباس ایزوله نیست که در دل بیماران هراس ایجاد میکند. به نظر میرسد دستور مدیریت بیمارستان باشد که در بخشهای کمتر در معرض خطر، از این لباس استفاده نکنند. دستوری که در برخی دیگر از بیمارستانها هم اجرا میشود.
یکی از بیماران با ترس از پرستار میپرسد واقعاً دیگر در این بیمارستان، بیمار مبتلا به کرونا بستری نمیکنید؟ پرستار با لبخند جواب میدهد: «تا چند هفته پیش بستری میکردیم الان نه. فکر نکن دلشان برای کسی میسوزد، راستش را بخواهید بیمار کرونایی سود چندانی برای بیمارستان ندارد. برای همین ترجیح دادند اینجا را ضدعفونی کنند و بیمارستان کار خودش را از سر بگیرد. همه کادر درمان هم بعد از ضدعفونی تست دادند، خیالت راحت.»
پرستار دیگری میگوید:«ای بابا تا همین چند هفته پیش اینجا پر از بیمار مبتلا به کرونا بود. ما اگر بخواهیم با این همه ترس و هراس کار کنیم که کمکی از دستمان برنمیآید. کرونا یک بیماری است و باید قبول کنیم جزئی از زندگیمان شده و همه جا هم باید با آن کنار بیاییم. فکر نکنیم تمام شده اما هراس بیمارگونه هم نسبت به آن نداشته باشیم و تا میتوانیم نکات بهداشتی را رعایت کنیم.»
اورژانس بیمارستان وضعیت دیگری دارد و همه کادر درمان لباس ایزوله کامل پوشیدهاند. دکتر اورژانس با حوصله همراهان بیمار را ویزیت میکند. بعضیها زیر بار انجام تست نمیروند و دلیلشان هم آن است که در ماههای گذشته علائمی نداشتهاند اما هیچکدام از این دلایل برای کادر درمان و پزشکان کافی نیست و هر کس قصد ورود به بخش داشته باشد باید آزمایش خون بدهد.
دختر جوانی را در کافه کوچک بیمارستان میبینم. دو ماه پیش ریه پدرش به خاطر ابتلا به کرونا چنان آسیبی دیده که هر چند روز یک بار باید به اینجا بیایند. میگوید: «راستش را بخواهی این روزها همه نگرانند و میخواهند برای درمان جایی بروند که بیمار مبتلا به کرونا نداشته باشد. حق هم دارند چون محافظت از بیمار مهم است ولی واقعیت این است که باید درصدی از ریسک را پذیرفت. هرچند این روزها بیماری فروکش کرده و بیمارستانهای خاصی به بیماران کرونایی رسیدگی میکنند. در رشت هم اغلب بیماران مبتلا به کرونا را میبرند یک بیمارستان. پدر من هم دیگر بیمار مبتلا به کرونا حساب نمیشود.» خدمه کافه بیمارستان میگویند شیوع کرونا زندگیشان را کاملاً عوض کرده و آنها هر روز احساس خطر میکنند اما چارهای هم ندارند.
یک زن که منتظر است بیمارش از اتاق ریکاوری به آی سی یو منتقل شود میگوید: «کاش مردم رعایت کنند. ممکن است این روزها گذر خیلیهایمان به اینجا بیفتد. من همراه مادر شوهرم هستم، عمل قلب داشت، همه قرنطینه بودیم که این جوری شد. کسی چه میداند چه اتفاقی میافتد! اصلاً نمیدانم در محیط بیمارستان چه میگذرد هرچند واقعاً همه سعی میکنند نکات بهداشتی را رعایت کنند.»
به نظر می رسد گیلانیها از اینکه عبور و مرور به استانشان دوباره آزاد شده گلایه دارند و در گپ و گفتها میگویند شاید دوباره شاهد موج دیگری از ابتلا به کرونا باشند. یک زن که اهل ماسال است و همراه همسر برادرش به بیمارستان آمده میگوید: «باورت نمیشود ماسال پر از مسافر است. زمان مسدود بودن جادهها از راههای فرعی و غیر قانونی خودشان را به ماسال میرساندند چه برسد به حالا که جادهها باز شده. خدا میداند این رعایت نکردنها چه بلایی سرمان بیاورد.»
این نگرانی و دغدغه را در روزهایی که در بیمارستان هستم زیاد از مردم میشنوم. مردمی که از شهرهای مختلف گیلان برای استفاده از خدمات درمانی اورژانسی راهی بیمارستان شدهاند. اغلب میگویند افزایش تعداد مسافر و شلوغ شدن خیابانها ته دلشان را خالی میکند. میگویند مگر میشود نسبت به حال و جان کادر درمان هم بیتفاوت بود؟ آنهایی که این طور جان شان را کف دستشان گذاشتهاند؟ میگویند ما چند روز در محیط بیمارستان هستیم و هر کدام به خانه برمیگردیم اما آنها دائم در معرض خطر هستند کاش همه رعایت کنند تا جان کمتری به خطر بیفتد.
مدیرکل دفتر پیشگیری از قاچاق فرآورده های نفتی در گفتوگو با «ایران»:
کرونا؛ جانِ قاچاق سوخت را گرفت
عطیه لباف
خبرنگار
عجیب اما واقعی! قاچاق سوخت، هم به صورت خرد (کولهبری) و هم عمده (سازمانیافته) بشدت کم شده و مدیرکل دفتر پیشگیری از قاچاق فرآوردههای نفتی میگوید: «شرایط به گونهای است که میتوانیم بگوییم دیگر قاچاق نداریم.» اما چه عاملی باعث کاهش چشمگیر قاچاق سوخت از ارقام نزدیک به 10 میلیون لیتر در روز به نزدیک صفر شده است؟ پاسخ آن آشناست: شیوع ویروس کرونا! ویروسی که همهگیری آن روی تمام بخشهای اقتصاد جهان اثر گذاشته است. محمودرضا افشاریان، مدیرکل دفتر پیشگیری از قاچاق فرآوردههای نفتی در این گفتوگو از آخرین ارقام قاچاق سوخت یارانهای کشور، علت کاهش آن و برنامهها برای حفظ شرایط کنونی میگوید.
از ابتدای سالجاری قیمت انوع فرآوردههای نفتی در اغلب نقاط جهان از جمله کشورهای همجوار کاهش یافته و تقاضا نیز برای آن وجود ندارد. در چنین شرایطی آیا هنوز قاچاق بنزین و نفت گاز از کشور انجام میشود؟
به خاطر شیوع ویروس کرونا، قاچاق سوخت اکنون تقریباً نزدیک به صفر است. بررسیها و کشفیات ما نشان میدهد که میزان قاچاق فرآوردههای نفتی از ابتدای سال، سیر نزولی شدیدی داشته و حتی میتوان گفت که دیگر قاچاق بنزین نداریم.
به نظر میرسد که قاچاقچیان دست از فعالیت کشیدهاند. این روند کاهشی از اسفندماه و با شناسایی اولین موارد ابتلا به ویروس کرونا در ایران و کشورهای همسایه قوت گرفت و به سرعت نزولی شد.
این در حالی است که قیمت نفت گاز یارانهای در ایران الآن ارزانتر از کشورهای همسایه است؛ اما قاچاق فرآوردههای نفتی دیگر جذابیت ندارد. عامل دیگری که باعث کاهش میزان قاچاق شده، بسته بودن مرز برخی ازکشورها است که تردد و امکان قاچاق از آنجا وجود ندارد. ضمن آنکه تقاضا نیز برای سوخت و قاچاق آن به حداقل رسیده است. همانطور که در ایران هم با آغاز قرنطینه و اعمال محدودیتهای تردد مصرف بنزین و گازوئیل بسیار کم شد.
اینکه میگویید قاچاق به صفر نزدیک شده، یعنی کشفیات نداریم یا اصلاً قاچاق انجام نمیشود؟
کشفیات بسیار جزئی است. در فروردین ماه امسال کشفیات انواع فرآوردههای نفتی حدود یک میلیون لیتر است؛ اما تخمین زده میشود که قاچاق فرآوردههای نفتی هم خیلی کم باشد. بهطوری که تخمین میزنیم حداکثر بین 500 هزار لیتر تا یک میلیون لیتر در روز سوخت از کشور قاچاق شود. البته این حجم نیز از مرزهای آبی است، چراکه اغلب مرزهای خشکی که از آنجا قاچاق جریان داشت، بسته شده بودند. میزان کشفیات مبین همین موضوع است که حجم قاچاق کاهشی است. طبق آخرین برآورد در سال 1397، روزانه ۱۲.۵ میلیون لیتر و در سال ۹۸ روزانه ۸.۸ میلیون لیتر قاچاق سوخت داشتیم. میزان کشفیات در اسفند 1398 به 4 میلیون لیتر در یک ماه رسید. در فروردین ماه بازهم آمار کمتر شد. بهطوری که طی این ماه فقط یک میلیون لیتر از انواع فرآوردههای نفتی کشف قاچاق داشتیم. به عبارت دیگر میانگین روزی 32 هزار لیتر کشفیات که رقم بسیار اندکی در مقایسه با وضعیت سالهای گذشته است.
گفته میشود که به خاطر کاهش مصرف داخل و کاهش قیمتهای بینالمللی، چندان تمایلی به کشف محمولههای قاچاق سوخت وجود ندارد و به همین خاطر کشفیات کم است. درست است؟
خیر، به هیچ وجه. ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و بخصوص دفتر پیشگیری از قاچاق سوخت اقدامات سابق را تمام و کمال در دست اجرا دارد و مرزها تحت کنترل هستند. حتی در مرز جنوب شرقی، کشور همسایه به خاطر ویروس کرونا مرز خود را بسته و از تردد خودروهای حمل قاچاق سوخت جلوگیری میکنند.
آیا موردی بوده که قاچاقچی را در مرز بازگردانده باشند؟
بله. برای دو مورد در فروردین ماه از مرز پاکستان اتفاق افتاد. بیشترین حجم قاچاق سوخت مربوط به نفت گاز است و مهمترین مرز نیز سیستان و بلوچستان است. از مرز پاکستان بیشترین میزان کشفیات را داشتیم اما اکنون به خاطر بسته شدن مرزها با شیوع ویروس کرونا این مرز بسته است. بر اساس اطلاعات به دست آمده، پاکستان از ورود ماشین حمل سوخت قاچاق، جلوگیری کرده است. به همین خاطر، اکنون اگر قاچاقی انجام شود از سمت دریاست و قاچاق سوخت به مرز آبی سوق پیدا کرده است. در این مرز نیز در بهار امسال به خاطر بارندگیهای اخیر و سیلابهای فروردین ماه و بسته بودن راهها میزان قاچاق به حداقل رسید.
با توجه به اینکه میزان قاچاق کاهشی بوده، آیا صادرات بنزین و سایر فرآوردههای نفتی نیز کم شده است؟
بله. بر اساس اطلاعاتی که به دست ما میرسد، مخازن استراتژیک سوخت کشورهای همسایه در حال پر شدن است و تقاضای چندانی نیز برای سوختهایی نظیر بنزین و نفت گاز وجود ندارد. همانطور که در ایران مصرف بنزین در فروردین ماه به
۳۵ میلیون لیتر در روز سقوط کرد. تقاضای کمتر در کشورهای همسایه برای سوخت، صادرات را هم کم میکند. الان متولیان امر در تلاش هستند که صادرات را افزایش دهند. افغانستان یکی از مقاصدی است که صادرات نفت گاز به آن بهطور جدی دنبال میشود.
به نظرتان با اتمام دوره قرنطینه و کاهش محدودیتها در کشورهای همسایه و همینطور افزایش قیمت سوخت، دوباره قاچاق افزایش مییابد؟
بله این احتمال وجود دارد اما ما به دنبال اصلاح برخی از شیوهنامهها و قوانین هستیم، تا در صورت عادی شدن شرایط و افزایش فاصله قیمتی سوخت بین ایران و همسایگان دوباره قاچاق به ارقام قبل بازنگردد. هرچند که فاصله قیمتی مهمترین عامل است. برآورد میشود که در شرایط عادی، حدود یک میلیون لیتر در هر روز قاچاق بنزین و در همین حال حدود هفت میلیون لیتر نیز قاچاق گازوئیل رخ میدهد. اما به خاطر وضعیت بینالمللی و بحران کرونا کاهش مصرف و تقاضای سوخت قاچاق آن به حداقل ممکن نزدیک شده است.
در کدام بخشها دست به اصلاحات زدهاید و یا اصلاح آن را به نهاد مربوطه پیشنهاد دادهاید؟ آیا مواردی که قبلاً در دست اقدام داشتید، به مرحله اجرا رسیده است؟
نهاییسازی برخی از اقدامات و اصلاحات به خاطر شرایط کشور و شیوع ویروس کرونا عقب افتاد. اما در این هفته جلسه کارگروه پیشگیری و مقابله با قاچاق و عرضه خارج از شبکه فرآوردههای نفتی است و قرار است که برخی از موارد مربوط به افزایش شفافیت شبکه توزیع و قابلیت رصد فرآوردههای نفتی در زنجیره توزیع را مورد بررسی نهایی و تصویب قرار دهیم. یکی از آنها، «ماده قانونی تبصره چهار ماده 18» خواهد بود. به این ترتیب که جابهجایی هر فرآورده از مبدأ تا مقصد مورد رصد قرار گرفته و پایش میشود تا روزنههای قاچاق بسته و ریسک قاچاق سوخت به حداکثر میرسد.
در جلسه کارگروه این هفته، اصلاح ماده ٤٥ قانون صادرات فرآوردههای نفتی را بررسی و تصحیح میکنیم تا ضمن تسهیل و شفافسازی صادرات تمایل به قاچاق کمتر شود. برخی از تخلفات مربوط به قاچاق فرآوردههای نفتی یارانهای از طریق ترکیب و اختلاط با سایر محصولات هیدروکربوری صادراتی است. برخی از قاچاقچیان تحت عنوان صادرات مشتقات نفتی که نزدیک به خواص فرآوردههای یارانهای نظیر بنزین و گازوئیل است، از افراد سهمیه بگیر سوخت را خریداری و آن را بعد از اختلاط با سایر مشتقات نفتی و فرآوری آن به اسم هیدروکربور صادر میکردند که با هوشیاری اعضای ذی مدخل در این زمینه این روش قاچاق به حداقل ممکن رسیده است. ما میخواهیم با اصلاح شیوهنامه بررسی پروندههای صادراتی و اصلاح قوانین مربوطه، مانع از عرضه خارج از شبکه شویم. چند مورد اصلاحات دیگر نیز در جلسه این هفته بررسی میشود که مهمترین آن همین مسأله اصلاح شیوهنامه رسیدگی به پروندههای صادراتی است.
فکر میکنید مؤثر خواهد بود و با کاهش آثار شیوع کووید19 در جهان دوباره شاهد اوجگیری قاچاق سوخت نخواهیم بود؟
مهمترین عامل قیمت است و تا زمانی که فاصله قیمتی وجود داشته باشد، امکان قاچاق وجود دارد. اما ما امیدواریم که با انجام مجموع این اقدامات میزان عرضه خارج از شبکه بویژه قاچاق نفت گاز را کاهش دهیم. قطعاً مؤثر خواهد بود.
خبرنگار
عجیب اما واقعی! قاچاق سوخت، هم به صورت خرد (کولهبری) و هم عمده (سازمانیافته) بشدت کم شده و مدیرکل دفتر پیشگیری از قاچاق فرآوردههای نفتی میگوید: «شرایط به گونهای است که میتوانیم بگوییم دیگر قاچاق نداریم.» اما چه عاملی باعث کاهش چشمگیر قاچاق سوخت از ارقام نزدیک به 10 میلیون لیتر در روز به نزدیک صفر شده است؟ پاسخ آن آشناست: شیوع ویروس کرونا! ویروسی که همهگیری آن روی تمام بخشهای اقتصاد جهان اثر گذاشته است. محمودرضا افشاریان، مدیرکل دفتر پیشگیری از قاچاق فرآوردههای نفتی در این گفتوگو از آخرین ارقام قاچاق سوخت یارانهای کشور، علت کاهش آن و برنامهها برای حفظ شرایط کنونی میگوید.
از ابتدای سالجاری قیمت انوع فرآوردههای نفتی در اغلب نقاط جهان از جمله کشورهای همجوار کاهش یافته و تقاضا نیز برای آن وجود ندارد. در چنین شرایطی آیا هنوز قاچاق بنزین و نفت گاز از کشور انجام میشود؟
به خاطر شیوع ویروس کرونا، قاچاق سوخت اکنون تقریباً نزدیک به صفر است. بررسیها و کشفیات ما نشان میدهد که میزان قاچاق فرآوردههای نفتی از ابتدای سال، سیر نزولی شدیدی داشته و حتی میتوان گفت که دیگر قاچاق بنزین نداریم.
به نظر میرسد که قاچاقچیان دست از فعالیت کشیدهاند. این روند کاهشی از اسفندماه و با شناسایی اولین موارد ابتلا به ویروس کرونا در ایران و کشورهای همسایه قوت گرفت و به سرعت نزولی شد.
این در حالی است که قیمت نفت گاز یارانهای در ایران الآن ارزانتر از کشورهای همسایه است؛ اما قاچاق فرآوردههای نفتی دیگر جذابیت ندارد. عامل دیگری که باعث کاهش میزان قاچاق شده، بسته بودن مرز برخی ازکشورها است که تردد و امکان قاچاق از آنجا وجود ندارد. ضمن آنکه تقاضا نیز برای سوخت و قاچاق آن به حداقل رسیده است. همانطور که در ایران هم با آغاز قرنطینه و اعمال محدودیتهای تردد مصرف بنزین و گازوئیل بسیار کم شد.
اینکه میگویید قاچاق به صفر نزدیک شده، یعنی کشفیات نداریم یا اصلاً قاچاق انجام نمیشود؟
کشفیات بسیار جزئی است. در فروردین ماه امسال کشفیات انواع فرآوردههای نفتی حدود یک میلیون لیتر است؛ اما تخمین زده میشود که قاچاق فرآوردههای نفتی هم خیلی کم باشد. بهطوری که تخمین میزنیم حداکثر بین 500 هزار لیتر تا یک میلیون لیتر در روز سوخت از کشور قاچاق شود. البته این حجم نیز از مرزهای آبی است، چراکه اغلب مرزهای خشکی که از آنجا قاچاق جریان داشت، بسته شده بودند. میزان کشفیات مبین همین موضوع است که حجم قاچاق کاهشی است. طبق آخرین برآورد در سال 1397، روزانه ۱۲.۵ میلیون لیتر و در سال ۹۸ روزانه ۸.۸ میلیون لیتر قاچاق سوخت داشتیم. میزان کشفیات در اسفند 1398 به 4 میلیون لیتر در یک ماه رسید. در فروردین ماه بازهم آمار کمتر شد. بهطوری که طی این ماه فقط یک میلیون لیتر از انواع فرآوردههای نفتی کشف قاچاق داشتیم. به عبارت دیگر میانگین روزی 32 هزار لیتر کشفیات که رقم بسیار اندکی در مقایسه با وضعیت سالهای گذشته است.
گفته میشود که به خاطر کاهش مصرف داخل و کاهش قیمتهای بینالمللی، چندان تمایلی به کشف محمولههای قاچاق سوخت وجود ندارد و به همین خاطر کشفیات کم است. درست است؟
خیر، به هیچ وجه. ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و بخصوص دفتر پیشگیری از قاچاق سوخت اقدامات سابق را تمام و کمال در دست اجرا دارد و مرزها تحت کنترل هستند. حتی در مرز جنوب شرقی، کشور همسایه به خاطر ویروس کرونا مرز خود را بسته و از تردد خودروهای حمل قاچاق سوخت جلوگیری میکنند.
آیا موردی بوده که قاچاقچی را در مرز بازگردانده باشند؟
بله. برای دو مورد در فروردین ماه از مرز پاکستان اتفاق افتاد. بیشترین حجم قاچاق سوخت مربوط به نفت گاز است و مهمترین مرز نیز سیستان و بلوچستان است. از مرز پاکستان بیشترین میزان کشفیات را داشتیم اما اکنون به خاطر بسته شدن مرزها با شیوع ویروس کرونا این مرز بسته است. بر اساس اطلاعات به دست آمده، پاکستان از ورود ماشین حمل سوخت قاچاق، جلوگیری کرده است. به همین خاطر، اکنون اگر قاچاقی انجام شود از سمت دریاست و قاچاق سوخت به مرز آبی سوق پیدا کرده است. در این مرز نیز در بهار امسال به خاطر بارندگیهای اخیر و سیلابهای فروردین ماه و بسته بودن راهها میزان قاچاق به حداقل رسید.
با توجه به اینکه میزان قاچاق کاهشی بوده، آیا صادرات بنزین و سایر فرآوردههای نفتی نیز کم شده است؟
بله. بر اساس اطلاعاتی که به دست ما میرسد، مخازن استراتژیک سوخت کشورهای همسایه در حال پر شدن است و تقاضای چندانی نیز برای سوختهایی نظیر بنزین و نفت گاز وجود ندارد. همانطور که در ایران مصرف بنزین در فروردین ماه به
۳۵ میلیون لیتر در روز سقوط کرد. تقاضای کمتر در کشورهای همسایه برای سوخت، صادرات را هم کم میکند. الان متولیان امر در تلاش هستند که صادرات را افزایش دهند. افغانستان یکی از مقاصدی است که صادرات نفت گاز به آن بهطور جدی دنبال میشود.
به نظرتان با اتمام دوره قرنطینه و کاهش محدودیتها در کشورهای همسایه و همینطور افزایش قیمت سوخت، دوباره قاچاق افزایش مییابد؟
بله این احتمال وجود دارد اما ما به دنبال اصلاح برخی از شیوهنامهها و قوانین هستیم، تا در صورت عادی شدن شرایط و افزایش فاصله قیمتی سوخت بین ایران و همسایگان دوباره قاچاق به ارقام قبل بازنگردد. هرچند که فاصله قیمتی مهمترین عامل است. برآورد میشود که در شرایط عادی، حدود یک میلیون لیتر در هر روز قاچاق بنزین و در همین حال حدود هفت میلیون لیتر نیز قاچاق گازوئیل رخ میدهد. اما به خاطر وضعیت بینالمللی و بحران کرونا کاهش مصرف و تقاضای سوخت قاچاق آن به حداقل ممکن نزدیک شده است.
در کدام بخشها دست به اصلاحات زدهاید و یا اصلاح آن را به نهاد مربوطه پیشنهاد دادهاید؟ آیا مواردی که قبلاً در دست اقدام داشتید، به مرحله اجرا رسیده است؟
نهاییسازی برخی از اقدامات و اصلاحات به خاطر شرایط کشور و شیوع ویروس کرونا عقب افتاد. اما در این هفته جلسه کارگروه پیشگیری و مقابله با قاچاق و عرضه خارج از شبکه فرآوردههای نفتی است و قرار است که برخی از موارد مربوط به افزایش شفافیت شبکه توزیع و قابلیت رصد فرآوردههای نفتی در زنجیره توزیع را مورد بررسی نهایی و تصویب قرار دهیم. یکی از آنها، «ماده قانونی تبصره چهار ماده 18» خواهد بود. به این ترتیب که جابهجایی هر فرآورده از مبدأ تا مقصد مورد رصد قرار گرفته و پایش میشود تا روزنههای قاچاق بسته و ریسک قاچاق سوخت به حداکثر میرسد.
در جلسه کارگروه این هفته، اصلاح ماده ٤٥ قانون صادرات فرآوردههای نفتی را بررسی و تصحیح میکنیم تا ضمن تسهیل و شفافسازی صادرات تمایل به قاچاق کمتر شود. برخی از تخلفات مربوط به قاچاق فرآوردههای نفتی یارانهای از طریق ترکیب و اختلاط با سایر محصولات هیدروکربوری صادراتی است. برخی از قاچاقچیان تحت عنوان صادرات مشتقات نفتی که نزدیک به خواص فرآوردههای یارانهای نظیر بنزین و گازوئیل است، از افراد سهمیه بگیر سوخت را خریداری و آن را بعد از اختلاط با سایر مشتقات نفتی و فرآوری آن به اسم هیدروکربور صادر میکردند که با هوشیاری اعضای ذی مدخل در این زمینه این روش قاچاق به حداقل ممکن رسیده است. ما میخواهیم با اصلاح شیوهنامه بررسی پروندههای صادراتی و اصلاح قوانین مربوطه، مانع از عرضه خارج از شبکه شویم. چند مورد اصلاحات دیگر نیز در جلسه این هفته بررسی میشود که مهمترین آن همین مسأله اصلاح شیوهنامه رسیدگی به پروندههای صادراتی است.
فکر میکنید مؤثر خواهد بود و با کاهش آثار شیوع کووید19 در جهان دوباره شاهد اوجگیری قاچاق سوخت نخواهیم بود؟
مهمترین عامل قیمت است و تا زمانی که فاصله قیمتی وجود داشته باشد، امکان قاچاق وجود دارد. اما ما امیدواریم که با انجام مجموع این اقدامات میزان عرضه خارج از شبکه بویژه قاچاق نفت گاز را کاهش دهیم. قطعاً مؤثر خواهد بود.
گزارش «ایران» از اجرای پروتکل جدید بهداشتی در سیستم حمل و نقل عمومی
ورود مسافران بدون ماسک به مترو ممنوع
۱۱۶ شهرستان از نظر شیوع کرونا در وضعیت سفید قرار دارند
از امروز هیچ شهروندی نمیتواند بدون ماسک وارد مترو شود. این یک هشدار جدی برای حدوداً ٥٠ درصد شهروندانی است که در این مدت پروتکلهای بهداشتی را جدی نگرفته و بدون دستکش و ماسک در خیابانها تردد کرده یا از حملونقل عمومی استفاده کردهاند. امروز البته درباره طرحهای ترافیکی که حدوداً یکماه است تعطیل شده و علت افزایش ٧٥ درصدی ترافیک در نقاط مرکزی پایتخت هم معرفی میشود، تصمیمگیری خواهد شد. ظاهراً قرار است با تغییر ساعات اجرای طرح بزودی شاهد از سر گرفتن طرحهای ترافیکی در محدوده مرکزی شهر باشیم. به گفته محمدعلیخانی، عضو شورای شهر در طرح جدید تدابیری اندیشیده شده که کارکنان ادارات قبل از ساعت ۸ در طرح حضور یابند و از ساعت ۲ تا ۴ بدون هزینه خارج شوند. با این توصیف استفاده از مترو که در روزهای اخیر بنا بهگفته علیرضا زالی، فرمانده عملیات ستاد مقابله با کرونای تهران به ٥٧٠ هزار نفر افزایش یافته، با آمار بالاتری مواجه خواهد شد. در روزهای اوج کرونا در تهران اگرچه حملونقل عمومی تعطیل نشد، اما تعداد مسافران بهطور روزانه به کمتر از ١٠٠ هزار نفر رسید که با اجرای مرحله اول بازگشاییها برای مشاغل کم خطر، این آمار به حدوداً ٣٠٠ هزار نفر افزایش یافت و حالا در مرحله دوم، درحالی که هنوز مرحله سوم بازگشاییها برای شروع بهکار مشاغل پر ریسک اجرا نشده، عدد به حدود ٦٠٠ هزار نفر رسیده است! نگرانیها البته زمانی اوج میگیرد که اجرای دوباره طرح ترافیک در نقاط ممنوعه، استفاده از خودروهای شخصی را کاهش داده و استفاده از حملونقل عمومی را بشدت افزایش دهد. در این صورت آیا باید منتظر افزایش تعداد مترو سواران به روزهای عادی، یعنی حدوداً یک میلیون و ٨٠٠ هزار نفر مسافر روزانه باشیم؟! البته آنطور که استاندار تهران گفته تا زمانی که مقدمات حفاظت فیزیکی در حملونقل عمومی افزایش نیابد، طرح ترافیک اجرایی نمیشود. انوشیروان محسنی بندپی درباره نرخ مصوب ماسک میگوید: «قطعاً قیمت ماسکها در ورودی مترو و ایستگاه اتوبوس 2 تا 5 هزار تومان خواهد بود و کسانی که قصد استفاده از حملونقل عمومی را دارند میتوانند با تهیه ماسکهای خانگی به این شیوه که از پارچه کتان یا نخی استفاده کنند و داخل آن دستمال کاغذی بگذارند از حملونقل عمومی بدون هیچ مشکلی استفاده کنند.»
اجرای طرح اجباری شدن ماسک در مترو یکی از راهکارهایی است که قرار است تضمینکننده سلامت شهروندان در این شرایط باشد، اما اگر شهروندی همکاری نکند و ماسک خود را در طول سفر برداشته و با تلفن همراه یا با دیگران شروع به صحبت کند، نمی توان امیدی به موفقیت این طرح داشت! فرنوش نوبخت، مدیرعامل شرکت بهرهبرداری مترو با بیان اینکه بههیچ وجه اجازه ورود افراد بدون ماسک به داخل مترو داده نمیشود به«ایران» میگوید: برای اینکه همه شهروندان بتوانند از ماسک استفاده کنند، در مرحله اول در ۲۵ ایستگاه پر مسافر که بیش از ۵۰۰ هزار نفر از شهروندان در آنها تردد میکنند، ماسک با قیمت مصوب عرضه میکنیم، این ایستگاهها شامل تهران (صادقیه)، کرج، گلشهر، امام خمینی(ره)، شهرری، پانزده خرداد، تئاتر شهر، میدان آزادی، بیمه، آزادگان، میدان محمدیه، شادمان، سعدی، فرهنگسرا، فردوسی، خیام، پایانه جنوب، جوانمرد قصاب، میدان انقلاب اسلامی، حسن آباد، شهدای هفتم تیر، شهید نواب صفوی، دروازه دولت، میدان شهدا و سبلان است که بتدریج بر تعدادشان افزوده میشود. شهروندانی که در این دو هفته از مترو استفاده کردهاند از خلوتی قطار شهری رضایت داشتهاند، بسیاری از آنها در نبود تاکسیها به اجبار به سراغ مترو رفتهاند و جالب اینکه با وجود برگشت دوباره دستفروشان اما اغلب مسافران صندلی برای نشستن داشتهاند، آنها میگویند که بیشتر مسافران از ماسک و دستکش استفاده میکنند. در این مدت تعداد مسافران تاکسیها ٨٠ درصد کاهش یافته است، در حوزه اتوبوسرانی نیز مردم تمایل چندانی به استفاده از اتوبوسها ندارند. آنطور که محمود ترفع، مدیرعامل اتوبوسرانی گفته است، ریزش مسافران اتوبوس موجب کاهش شدید درآمد آنها از محل خرید بلیت شده است.بنابراین سؤال اینجاست چرا با وجود مدهای مختلف حمل و نقل، مردم بیشتر از مترو استفاده میکنند؟! افزایش کرایههای تاکسی بویژه در مسیرهای طولانی و همینطور سرشکن کردن کرایه بین سه مسافر در تاکسیها علیرغم غیر قانونی بودن، البته در این بیرغبتی بیتأثیر نبوده است! از طرفی اتوبوسهای دربستی هم با کرایه مصوب و رعایت پروتکل فاصله اجتماعی توانستهاند مسافران اتوبوسهای شهری را بهسمت خود جذب کنند.
معافیت اقساط و شرایط بیمه بیکاری چه کسانی را شامل میشود؟
تعویق ۳ ماهه پرداخت اقساط قرضالحسنه مشمول جریمه دیرکرد نمیشود. همچنین آن دسته از افرادی که از کار بیکار میشوند از روز شروع بیکاری 30 روز زمان دارند تا در سامانه تعریف شده وزارت کار ثبتنام کنند.
به منظور حمایت از کسب و کارهای
آسیب دیده از کرونا دولت مصوباتی را به تصویب رسانده که تعویق اقساط بانکی و پرداخت بیمه بیکاری به کسانی که در این ایام شغل خود را از دست دادهاند از آنجمله است.
تعویق 3ماهه اقساط
در پی مصوبه شورای پول و اعتبار در خصوص کمک به صاحبان کسب و کارهایی که به دلیل شرایط ناشی از شیوع ویروس کرونا با مشکلاتی مواجه شدهاند، مصادیق کسب و کارهای مشمول که به تصویب کمیته منتخب دولت رسیده است.در خصوص جزئیات تعویق اقساط بانکی، معاون نظارت بانک مرکزی مصوبه اسفندماه سال گذشته شورای پول و اعتبار درباره تعویق دریافت اقساط تسهیلات قرضالحسنه در ماههای اسفند ۹۸ و فروردین و اردیبهشت ۹۹ به دلیل شیوع کرونا را تشریح کرد.
فرهاد حنیفی، معاون نظارت بانک مرکزی با بیان اینکه در اسفندماه سال گذشته دو بخشنامه به اتکای مصوبه شورای پول و اعتبار صادر کردیم، اظهار داشت: در مصوبه اول نوشته شده که تمام تسهیلاتگیرندگان قرضالحسنه و مشاغلی که ستاد مبارزه با کرونا مصوب میکند مشمول هستند. در ۲۱ اسفند ماه سرفصلها مشخص شد و ۱۰ گروه مشخص شد که این گروهها مشمول مصوبه هستند. معاون نظارت بانک مرکزی اظهارداشت: در مورد تسهیلات قرضالحسنه نیاز شد که برای رفع ابهام یک ابلاغیه جدید صادر شود که در آن نوشته شده بود هر نوع کسب و کار و هر نوع شغلی صرفنظر از اینکه آن فرد توان پرداخت دارد و یا خیر مشمول است. به گفته حنیفی، صاحبان کسب و کارها میتوانند اقساطی که در این 3 ماه سررسید میشود را پرداخت نکنند.البته این عدم پرداخت منوط به درخواست است.ثبت درخواست به این خاطر است که باید این درخواست در سوابق بانک ثبت شود.در صورتی که درخواست ثبت نمیشد اگر صاحبان کسب و کار قسط را پرداخت نمیکردند مشمول جریمه میشدند.
وی ادامه داد: درباره کسب و کارهای کوچک و مشاغل حقیقی و حقوقی اگر جزو مصوبه کارگروه باشند نیز مشمول میشوند. در واقع شکل ساده اجرا مصوبه این بود که اقساطی که در این سه ماه سررسید میشود، مردم قسط را پرداخت نکنند. مثلاً درباره تسهیلاتگیرندگان قرضالحسنه کافی بود که مردم قسط را پرداخت نکنند.
حنیفی خاطرنشان کرد: سایتی را نیز در بانک مرکزی آماده کردیم که اعتراضاتی که وجود دارد را به ما اعلام کنند. در سه چهار روز گذشته که حدود ۱۸۰۰ اعتراض داشتیم تعداد شکایتها کاهش پیدا کرده و به ۱۱۰۰ مورد رسیده است. در بخشنامه به صراحت اعلام شده که این سه ماه مشمول جریمه دیرکرد و کارمزد اضافه نمیشود.
شرایط پرداخت بیمه بیکاری کرونا
همچنین مسعود بابایی، مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت کار با اشاره به اینکه مشاغل کم خطر تا پایان فروردین بیمه بیکاری دریافت میکنند گفت:امیدواریم در هفته آینده مبلغ بیمه بیکاری از سوی ستاد مقابله با کرونا نهایی شود. مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت کار درباره جزئیات بیمه بیکاری گفت: آن دسته از افرادی که از کار بیکارمیشوند از روز شروع بیکاری 30 روز زمان دارند تا در سامانه تعریف شده وزارت کار ثبت نام نمایند.
تازهکارها هم شامل میشوند
وی با اشاره به اینکه هر کارگری که فقط یک ماه حق بیمه پرداخت کرده و سپس بیکار شده باشد میتواند جهت دریافت بیمه بیکاری اقدام نماید افزود:به دلیل هوشمند بودن سامانه ثبت نام، چنانچه کدملی، شماره بیمه و شماره بیمه کارگاه افراد همخوانی و مطابق واقعیت باشد مشکلی در مسیر ثبتنام بیکاران بوجود نمیآید. تا این لحظه مبنای پرداخت بیمه بیکاری تا پایان فروردین ماه 99میباشد و تمدید حق بیمه به صلاحدید کارگروه متمرکز بر شرایط کرونایی کشور بستگی دارد.
بابایی اظهار داشت: برای آغاز کار باید به اطلاعات تمام بیمهشدگان که حدود 7میلیون و 33هزار نفر بودند دسترسی پیدا میکردیم، این کار را با رایزنیهایی که داشتیم، خوشبختانه بانک اطلاعات از تأمین اجتماعی گرفته و به سامانه بیمه بیکاری متصل شد.
پرداخت 3درصد حق بیمه
مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت کار با اشاره به اینکه اگر برای نیروی کاری 3درصد بیمه بیکاری پرداخت نشده باشد، مشمول بیمه بیکاری نمیشود گفت: افراد بعد از مراجعه به سامانه بیمه بیکاری، بعد از وارد کردن کدملی و کد کارگاه خود اگر مشمول قانون کار نباشند، برایشان پیامی ارسال میشود که مشمول بیمه بیکاری نیستند. یعنی حق بیمه 3درصدی بیمه بیکاری را پرداخت نکردهاند.
بابایی اظهار داشت: در مرحله اول از میان متقاضیان دریافت بیمه بیکاری که تا 15 فروردین ماه ثبت نامکرده بودند لیست حدود 275 هزار مشمول را به تأمین اجتماعی ارسال کردیم و 181 هزار نفر از این تعداد مشمول دریافت بیمه بیکاری شدند.
شرایط کارگران روزمزد برای بیمه بیکاری
وی با اشاره به کارگران روزمزد و افرادی که بیمه خویشفرما دارند، گفت: کارگر روزمزد اگر بیمه نداشته باشد، نمیتواند بیمه بیکاری بگیرد. البته وزارت رفاه درصدد راهحلهایی برای این کارگران نیز هست. اگر فردی بیمه خویشفرما داشته باشد، نمیتواند از مزایای بیمه بیکاری استفاده کند.
مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت کار گفت: اگر کارگری در دی و بهمن ماه در کارگاه دیگری کار میکرده و الآن کد کارگاه فعلیاش را وارد سیستم کرده است، پیامک عدم شمولیت دریافت میکند.
فعالان بخش خصوصی در گفتوگو با «ایران» مطرح کردند
راهکارهای چهارده گانه برای حل مشکلات تولید در پساکرونا
مرجان اسلامی فر
خبرنگار
کووید 19 شرایط خاصی برای کشور رقم زده است، از هر گوشه و کناری که تولیدی صورت میگیرد، شاهد گلایههای بخش خصوصی هستیم. بخشی که اعتقاد دارد اگر به حال خود رها شود، کارآیی بیشتری خواهد داشت و میتواند ضمن رشد اشتغال، ارزآوری هم داشته باشد. از اینرو با 4 فعال بخش خصوصی درباره راهکارهایی که میتوان به دولت داد تا از بحرانها فاصله گرفت، گفتوگو کردیم آنها به بیش از 14 راهکار عملیاتی که نیاز به منابع مالی ندارد، اشاره کردند.
استفاده از پتانسیلهایی که حرفی از آنها زده نشده است
محمد امیرزاده، عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران گفت: سرمایه و امکانات زیادی در شرکتهای دولتی وجود دارد که هیچکس به آن توجهی نمیکند، لذا در شرایطی که تولیدکنندگان و فعالان بخش خصوصی با شیوع ویروس کرونا، تحریم و رکود حاکم بر بازار مواجه هستند، میتوان از پتانسیلهایی که در شرکت و مجموعههای دولتی وجود دارد، استفاده کرد.
او افزود: امکانات فنی، مهندسی و سپرده شرکتهای دولتی بعضاً در هیچ جایی ثبت نشده و بههمین دلیل کمتر به آن اشاره شده است اما اگر دولت در بدنه خود این موارد را شناسایی و رصد کند، میتواند به بخش تولید کمک و آنها را از بحران خارج کند.
جلوگیری از تصمیمهای شتاب زده
عضو اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: راهکار دیگری که دولت میتواند داشته باشد تا فعالان بخش خصوصی با شرایط بهتری فعالیت کنند، جلوگیری از تصمیمهای شتابزده است، این موضوع در واگذاری سهام دولتی بیشتر صدق میکند. او گفت: بخش خصوصی نگران این است که واگذاریهای دولتی به گونهای باشد که تجربه خصوصیسازی سالهای گذشته تکرار شود، با واگذاریهای اشتباه در سالهای قبل، خیلی از کارخانهها تعطیل و کارگران بیکار شدند. عضو اتاق بازرگانی ایران افزود: فعالان بخش خصوصی از دولت میخواهند که هرگونه واگذاری با بررسی دقیق باشد تا افراد غیراهل سکاندار سهام دولتی نباشند، وقتی صنعتی تعطیل و کارخانهای تعدیل نیرو میکند، آثار سوء آن در کل بخش اقتصادی نمایان میشود و این امر انگیزه سرمایهگذاری را از بین میبرد.
واگذاریها با بررسی باشد
این فعال بخش خصوصی ادامه داد: اگر دولت واگذاریهای گذشته را واکاوی کند و تمام نقاط ضعف آن را در این دوره از بین ببرد، واگذاریها بدرستی انجام خواهد شد، اما اگر مطالعهای صورت نگیرد و بدون هدف به سمت خصوصیسازی حرکت کنیم، دوباره شاهد تعطیلی کارخانهها خواهیم بود.
امیرزاده میگوید: زمانی که فضای اقتصادی با چالش روبهرو است، هرگونه تصمیمگیری باید با در نظر گرفتن تبعات مثبت و منفی آن باشد، بدین جهت امیدواریم دولت به گونهای حرکت کند که قوانین اطمینان بخش باشد و فعالان اقتصادی هر روز با قوانین جدید و متغیر روبهرو نباشند.
دولت به تعهدات خود پایبند باشد
او تصریح کرد: قیمت ارز هم مقوله دیگری است که میتواند به فعالیت بخش خصوصی و تولید، کمک کند، اگر قیمت ارز متغیر باشد، تولیدکننده و فعال اقتصادی با وجود مشکلات تحریم و کووید 19 نمیتواند هیچ تصمیمی بگیرد یا حتی این احتمال وجود دارد که میل و انگیزهاش را برای تولید از دست بدهد.
عضو اتاق بازرگانی ایران در ادامه خواستار پایبند بودن دولت به تعهداتش شد و گفت: وقتی تصمیمهای دولت مغایر با تعهداتش است، به فعالان بخش خصوصی ضربه وارد میکند، بخش خصوصی برنامهریزی میکند که ارز حاصل از صادرات را با توجه به مصوبات دولت برگرداند اما در میانههای راه میبینیم که نگاه دولت تغییر کرده و دیگر به تعهدات خود پایبند نیست.
او افزود: دولت اگر هر تعهدی را در هر زمانی متقبل میشود، همان را در صورت افزایش نرخ ارز و سایر فاکتورها ادامه دهد، تغییر آن انگیزه تولیدکنندگان را برای ادامه حیات کم میکند.
شاه کلید رفع بحران، صادرات است
احمد خوروش، عضو اتاق بازرگانی ایران به دولت راهکار صادرات را ارائه کرد و گفت: تنها راه برون رفت از شرایط موجود، صادرات است، اگر کشور صادرات محور شود میتوان چالشهای شیوع ویروس کرونا، تحریم و رکود را از بین برد.
او ادامه داد: یکی از صنایعی که صادرات آن میتواند درآمدزا باشد، محصولات فولادی است، در این صنعت نیازی به واردات مواد اولیه نیست و کشور زنجیره تولید آن را بهصورت کامل دارد، بدین جهت با
سهل ترسازی صادرات میتوان به درآمد ارزی خوبی دست یافت.
خوروش افزود: حذف موانع صادراتی، همکاری بانک مرکزی در برگشت پول صادرات و تسهیل قوانین، میتواند بهترین کمک دولت به بخش خصوصی و واحدهای تولیدی باشد که محصولات صادراتگرا تولید میکنند.
او میگوید: دولت به غیر از دغدغه تولید و کمک به فعالان بخش خصوصی، بهدنبال حفظ اشتغال است، از اینرو واحدهای تولیدی صادراتگرا میتوانند نقش آفرینهای خوبی برای دولت و اقتصاد باشند.
خوروش افزود: با وجود شیوع ویروس کرونا و تحریم، صادرات کشور متوقف نشده است، لذا میتوان به منابع ارزی حاصل از صادرات تکیه کرد، اما این مهم زمانی به دست میآید که سه خواسته (حذف موانع صادراتی، همکاری بانک مرکزی در برگشت پول صادرات و تسهیل قوانین) فعالان بخش خصوصی مورد توجه قرار گیرد.
او تأکید کرد: شاه کلید رفع بحران، صادرات است که طی چند وقت اخیر مغفول واقع شده است.
چرا بانکها فشار میآورند؟
سیدعبدالوهاب سهل آبادی، عضو دیگر اتاق بازرگانی ایران گفت: فعالان بخش خصوصی از دولت خواسته زیادی ندارند و در مجموع همه خواهان این هستیم که دولت با تصویب قوانین شتابزده، سنگ جلوی پای فعالیت بخش خصوصی نگذارد و از سویی قوانینی را که بهخوبی وضع شده است اجرایی کند، بهعنوان مثال ما خواهان اجرایی شدن قانون رفع موانع تولید هستیم که باوجود پیگیریهای مختلف هنوز اجرایی نشده است.
او ادامه داد: از زمانی که ویروس کرونا شیوع پیدا کرد، دولت از فعالان بخش خصوصی و تولیدکنندگان خواست که ما نسبت به پرداخت بدهی مشتریان و همکاران خود سختگیر نباشیم، اما در مقابل بانکها چنین همکاری نداشتند؛ بانکها به جای آنکه فشار بر تولیدکنندگان را کمتر کنند، خواهان طلب های خود هستند، از طرفی برخی از بانکها فشارها را بیشتر کردند. این عضو اتاق بازرگانی ایران میگوید: از دولت میخواهیم نسبت به بعضی از ضوابطی که ایجاد میکند، دقت بیشتری داشته باشد تا فعالان بخش خصوصی از آن ضوابط متضرر نشوند.
او خواسته دیگر بخش خصوصی از دولت را در تفویض اختیارات دانست و گفت: قرار بود برخی از وظایف و فعالیتهای دولت به بخش خصوصی تفویض شود تا سرعت در انجام امور افزایش پیدا کند، اما واگذاریهای اینچنینی در حد شعار باقی ماند و هنوز هیچگونه تفویض اختیاری صورت نگرفته است.
نرخ سود کاهش پیدا کند
سهل آبادی خاطرنشان کرد: موضوع دیگری که همواره و در تمام دولتها به آن اشاره شده، نرخ سود بانکی است، این نرخ برای تولیدی که با تحریم روبهرو است بسیار سنگین است. عضو اتاق بازرگانی ایران در ادامه درباره وضعیت فعلی بورس هشدار داد و گفت: بورس به جای آنکه وسیلهای برای حرکت تولید باشد، راهکار انحرافی برای پولدار شدن برخیها شده است. فضای فعلی بورس به گونهای نیست که تولید تقویت شود، بدین جهت این نگرانی وجود دارد که برخی از فعالان اقتصادی در چنین فضاهایی از تولید فاصله بگیرند.
بخش خصوصی در استعمار شرکتهای بزرگ
او تصریح کرد: چالش دیگری که در فضای اقتصادی وجود دارد، این است که بخش خصوصی مستعمره واحدهای بزرگ صنعتی و تولیدی دولت است؛ تمام شرکتها و مجموعههای بزرگ دولتی دست دولت است و این امر رقابت ناسالمی را ایجاد کرده است؛ دولت بایست از بنگاهداری فاصله بگیرد و اجازه دهد بخش خصوصی فعالانه عمل کند.
عضو اتاق بازرگانی ایران میگوید: مدیریت صندوقهای حمایتی باید مورد بازنگری قرار گیرد، اکنون برخی از صندوقها وضعیت بدی دارند که اگر شرایط موجود برای آنها ادامه پیدا کند، بهطور قطع دیگر صندوق حمایتی در کشور نخواهیم داشت؛ صندوقهای حمایتی باید توسط بخش خصوصی اداره شود تا در بحرانها بتوان از آن کمک گرفت. او توضیح داد: اگر دولت اجازه نمیدهد بخش خصوصی مدیر صندوقهای حمایتی شود، حداقل این بخش میتواند در لیست اعضای هیأت مدیره قرار گیرد؛ وقتی چنین شرایطی باشد در زمان بروز بحران مانند اکنون که کشور با ویروس کرونا روبهرو است، امکان برداشت از صندوقهای حمایتی فراهم میشود.
نوشدارو بعد از مرگ سهراب
سهل آبادی گفت: اگر صندوقها در شرایط بحران امکان کمک ندارند، حداقل بخش خصوصی آنها را اداره کند و تحت سیاستگذاری خود بگذارد تا در موارد خاص فضا برای کمک کردن فراهم باشد. او ادامه داد: دولت در زمان بروز بحران، تمایل به همکاری با فعالان بخش خصوصی را دارد، اما اکثر مواقع کمکها، حکم نوشدارو بعد از مرگ سهراب را پیدا میکند و از طرفی آن دارو برای بخش خصوصی خیلی گران تمام میشود و فعال اقتصادی ترجیح میدهد سراغ این دارو نرود.
راهکارهای غیرمالی اجرایی شود
سیدبهادر احرامیان، از دیگر اعضای اتاق بازرگانی ایران میگوید: به جهت تحریم، دولت مشکلات گستردهای در زمینه تأمین نقدینگی واحدهای صنعتی دارد، اما برای برون رفت از بحرانهای پیش آمده برای صنعت راهکارهای غیرمالی هم وجود دارد که تحقق آنها هم دور از ذهن نیست. او گفت: یکی از کمکهای دولت حذف قوانین زائدی است که اکنون دست و پای تولیدکنندگان و فعالان بخش خصوصی را بسته است. احرامیان ادامه داد: دولت با بخش خصوصی نشست بگذارد و وضعیت آنها را در بحران پیش آمده بشنود، به نظر میرسد که مشکلات تولید بهطور کامل احصا نشده است، وقتی چالشها به طور کامل استخراج نشده نمیتوان برای آن راهکاری اتخاذ کرد.
باران غم بر چهره کشاورزان کرمان و بوشهر
5 کیلو گوجه فرنگی به قیمت یک بطری آب معدنی
زهره افشار
خبرنگار
محصولات کشاورزی در ایران حتی اگر هم از تگرگ و سرمازدگی و سیل و آفت جان سالم به در ببرند، معلوم نیست در وقت برداشت محصول و عرضه، بتوانند بر لبهای کشاورزان، لبخند رضایت بنشانند. سال خوب و پر باران همیشه به معنای درآمد بیشتر برای کشاورز نیست. مانند وضعیت کشاورزان جنوب استان کرمان که ماندهاند با گوجه فرنگیهایی که کسی خریدارشان نیست چه کنند. قیمت گوجه فرنگی سر زمین در این منطقه اکنون حدود 500 تومان است. اگر در نظر داشته باشیم قیمت یک بطری آب معدنی یک و نیم لیتری 2500 است و با 5 کیلو گوجه میتوان فقط یک بطری آب خرید ، تازه به نازل بودن قیمت حاصل کار کشاورزان این منطقه پی میبریم. و باز اگر بدانیم برای برداشت یک کیلو گوجه فرنگی 1000 لیتر آب مصرف میشود، انگیزههای اقتصادی ادامه کار کشاورزی هم زیر سؤال میرود.
افت شدید قیمت گوجه فرنگی در جنوب استان کرمان موجب شده کشاورزان این منطقه انگیزهای برای برداشت و فروش محصول خود نداشته باشند وترجیح بدهند محصول روی زمین بماند. «حسین درینی» کشاورز گوجه فرنگی کار روستای «زه» از توابع شهرستات کهنوج میگوید: به خاک سیاه نشستهایم محصولی را که ماهها برایش زحمت کشیدهام حالا حتی با کیلویی پانصد تومان نمیخرند. باور کنید این پول حتی به اندازه هزینهای که برای بذر، کود و کارگر کردهام نیست و حالا نشستهام سر مزرعه و نابودی دسترنج چند ماههام را میبینم. «حجت ایوبی» از فعالان بازار میوه ترهباراصلی کرمان هم میگوید: اگر گوجه فرنگی درجه یک باشد با قیمت کیلویی حدود هشتصد تومان میخریم ولی در حال حاضر همه گوجه فرنگیها درجه 2 و 3 است که نمیتوانیم بیشتر از 500تومان بخریم ضمن اینکه امروز در تماسی که با میدان میوه ترهبار تهران داشتم گفتند به قدری گوجه فرنگی به پایتخت روانه شده که روز چهارشنبه هر کیلوگرم گوجه فرنگی را باکیلویی یکهزار تومان فروختهاند یعنی ما هم باید ارزانتر بخریم تا بتوانیم گوجه فرنگی را به شهرهای بزرگ بفرستیم. «فرامرز رستگار» مدیر زراعت جهاد کشاورزی جنوب کرمان در گفتوگو با «ایران» تصریح میکند: برنامه ما برای تولید گوجه فرنگی 12 هزار هکتار بود که 11 هزارو 850 هکتار به زیر کشت رفت و انتظار داریم به تولید 430هزار تن برسیم پس میبینید که کشاورزان بیشتر از برنامهریزی و الگوی کشت استان اقدام به کاشت گوجه فرنگی نکردهاند. وی با اشاره به اینکه تاکنون 60 درصد محصول گوجه فرنگی جنوب کرمان برداشت شده میافزاید: اینکه گوجه فرنگی روی دست کشاورز مانده به چندین علت برمیگردد. اول اینکه شرایط اقلیمی به گونهای بوده محصول دیر بازار آمده یعنی محصول نوبرانه ما با یکماه تأخیر وارد بازار شد و همزمان شد با پیک عرضه گوجه فرنگی بوشهر و هرمزگان! پس عرضه بشدت بالا رفته است. از سوی دیگر بارشهای سیلآسایی که در اسفند و فروردین داشتیم موجب افزایش آفات و امراض گیاه گوجه فرنگی و تبعاً کاهش کیفیت محصول تولیدی شد بهگونهای که بخش اعظم محصول از درجه یک به محصول درجه دو و سه رسید. وی میگوید: در حال حاضر کـارخانههـــای تولیـــد رب محصـــول گوجه فرنگی را باقیمت 550 تومان میخرند ولی کشاورزان راضی نیستند در ضمن کارخانه داران میگویند صادراتشان کم شده و ظرفیت خرید کمی دارند. بیشتر کارخانهها انبارشان پر از رب گوجه فرنگی است. رستگار تأکید میکند: از سوی دیگر باشیوع بیماری کرونا مصرف گوجه فرنگی کاهش یافته و در واقع بازار کشش این حجم از تولید را ندارد. بهگفته وی عملکرد در هکتار مزارع گوجه فرنگی در جنوب کرمان چهل تن در هکتار است که معمولاً همه ساله باهدف تازهخوری و صادرات تولید میشود که راه صادرات به کشورهای حوزه خلیج فارس نیز بسته شده است. وی در پایان همچنین توضیح میدهد: بیش از 10 درصد مزارعی که به زیر کشت گوجه فرنگی در شهرهای کهنوج و رودبار رفته با سیل اوایل سالجاری 100درصد تخریب شده و هنوز رایزنیها برای جبران خسارت این دسته از کشاورزان ادامه دارد.
عبدالجبار کاکایی از «شمس جان» و ضرورت مراجعه به آثار بزرگان ادب میگوید
چراغی پیش روی انسان سرگشته امروز
مریم شهبازی
خبرنگار
«شمس جان» عنوان تازهترین کاری است که بتازگی شاهد انتشار آن از سوی عبدالجبار کاکایی بودهایم؛ آلبومی موسیقایی که تلفیقی از شعر خوانی، آواز و موسیقی بهشمار میآید و در بردارنده حکایت «پادشاه و کنیزک»، نخستین حکایت از اولین دفتر مثنوی مولاناست. این شاعر و ترانه سرای کشورمان رجوع به آثار بزرگانی همچون مولانا را بهترین راه نجات انسان امروز از سرگشتگی و حتی کمک بهعبور از بحرانهایی نظیر بیماری همهگیری که مدتی است سنگینی سایهاش بر سر اغلب کشورها حس میشود عنوان میکند؛ نکات بیشتر درباره«شمس جان» و ضرورت مراجعه به داشتههای ادبیات کلاسیک را از زبان عبدالجبار کاکایی میخوانید.
از آلبوم «شمس جان» تازهترین اثرتان که بتازگی در دسترس علاقهمندان قرار گرفته بگویید.
تازهترین فعالیت این روزهای من انتشار اثری با عنوان «شمس جان» است؛ البته در کار نشر این آلبوم دوستان دیگری هم همکاری داشتهاند؛ اجرای بخشهایی با آواز داود آزاد بوده و آهنگسازی آن را هم عماد توحیدی بر عهده داشته است. «شمس جان» در بردارنده حکایت اول از دفتر نخست مثنوی مولاناست؛ ماجرای «پادشاه و کنیزک» که گوش سپردن به داستان آن را به علاقه مندان توصیه میکنم.
مثنوی خوانیتان تنها به این آلبوم محدود میشود یا در ارتباط با دیگر حکایتهای دفتر نخست هم شاهد انتشار آثار دیگری خواهیم بود؟
با توجه به استقبال خوبی که در همین زمان کوتاه از «شمس جان» شده این کار را با دیگر حکایتهای مثنوی ادامه خواهیم داد.
دلیل خاصی در انتخاب این حکایت داشتهاید؟
نه، اما برای ادامه این آلبوم بهطور قطع مشورتهایی با استادان مثنوی پژوه خواهیم داشت. هر چند که داستان «پادشاه و کنیزک» از زیباترین حکایتهای مثنوی است که اشراف خاصی هم به دیگر حکایتهای آن هم دارد.
چرا به سراغ مولانا و مثنوی رفتید؟
توجه به سرودههای بزرگانی همچون مولانا در شرایط امروز جهان و بویژه بحرانی که نگرانی از گسترش بیماری کرونا ایجاد کرده از اهمیت بسیاری برخوردار است. گفتههای مولانا به زمان و جغرافیای خاصی تعلق ندارد و میتواند چراغی پیش روی زندگی همهمان باشد. در آثار اغلب مشاهیر شعر فارسی به مسائلی توجه شده که آرامش روح و روان آدمی را بهدنبال دارد؛ بویژه در ارتباط با مباحث شهودی و اخلاقی که برای انسان حتی از زندگی مادی هم مهمتر است. نه تنها در ارتباط با مولانا، بلکه خلوت کردن با شاهکارهای این بزرگان بر همه ما واجب و برای هر شرایطی مفید است. هر چند که درباره مثنوی مولانا این مسأله رنگ و بوی دیگری دارد؛ آنچه مولانا با در هم تنیدن کلمات در کنار هم خلق کرده محصول تخیل شاعرانه نیست و این اثر گرانبها در نتیجه شهود، مکاشفه و آگاهی اوست.
پیام مولانا برای انسان امروز، حتی فراتر از بحرانی که گرفتارش شدهایم چیست؟
هر کسی به تناسب فهم و نیاز خود بهرهای از شعر مولانا میگیرد؛ بنابراین نمیتوان بر پیام یا گفته خاصی از مثنوی تأکید کرد. سرودههای مولانا به نوعی اسباب تقویت قلب و شناخت معرفتی انسان میشود. از سوی دیگر انسان تنها و افسرده امروز با خواندن اشعار مولانا با موجی از نشاط و شادمانی روبهرو میشود. دور شدن انسان از درون خود یکی از محصولات نامرغوب جامعه مدرنیته است که نه تنها انسان غربی، بلکه ما شرقیها هم گرفتار آن شدهایم. در چنین شرایطی است که خوانش و فهم اشعار مولانا ما را به درک صحیحی از خودمان دعوت میکند. نگاهی به شرایط امروزمان مصداقی از همین گفته است؛ زندگی اغلب ما آنقدر وابسته به دیگران و محیط بیرون شده که تحمل قرنطینه را نداریم. اشعار مولانا به ما در درک لایههای درونی وجودیمان کمک میکند و این اتفاقی است که در صورت موفقیت در آن همه زندگیمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
از اهمیت توجه به مثنوی مولانا بویژه در شرایط امروز و بحرانی که گریبان اغلبمان را گرفته گفتید؛ چرا در میان شاعران بیش از همه این جایگاه را برای مولانا قائل هستید؟
مولانا یکی از شادترین شاعران پارسی گوست؛ در شعرهای او نه خبری از آن اندوه و حزن عمیق شاعرانی همچون خیام نسبت به مرگ دیده میشود و نه آن افسردگی بسیاری از قصیدهسرایان. مولانا حتی در مواجهه با مرگ هم نگاه زیبا و متفاوتی دارد؛ مسألهای که در شرایط فعلی جهان و نگرانی از ابتلا به بیماری کرونا بیش از پیش ذهنمان را گرفتار کرده و خواه ناخواه همه ما را متوجه مرگ و نیستی کرده. در چنین شرایطی خواندن مثنوی مولانا با آن نگاه خاصی که به زندگی و مرگ دارد کمک بزرگی به عبور از چنین بحرانهایی خواهد بود. خواندن این شاهکار ادب پارسی را در این روزهای قرنطینه به همه توصیه میکنم و بیهیچ اغراقی تأکید میکنم که این دیوان میتواند به بهترین دوست هر یک از ما تبدیل شود.
این توصیه را حتی برای آنهایی که هیچگاه مخاطب جدی ادبیات نبودهاند هم دارید؟
بله چراکه هریک از ما میتوانیم به قدر فهم و درک خود از مثنوی بهره ببریم؛ درست همانگونه که خود مولانا هم میگوید: «هر کسی از ظن خود شد یار من». به گمانم آنهایی که تا به امروز هیچ انسی با شعر و ادبیات نداشتهاند میتوانند به سراغ بازنویسیها یا شکلهای مختلف ارائه این اثر ارزشمند بروند؛ خوشبختانه دیوان مثنوی در قالبهای مختلفی عرضه شده، از انتشار گزیده بخشهای مختلف آن گرفته تا کتابهای صوتی و حتی آثار موسیقایی. برخی اهالی ادبیات شعرهای مولانا را به بیان ساده به نثر هم تبدیل کردهاند. حتی برخی سایتهای وابسته به مراکز علمی- فرهنگی هم خوانشهایی از مثنوی را به رایگان یا به بهای اندکی در اختیار مردم قرار دادهاند. افزون بر این، خانوادهها میتوانند از طریق امکانات شبکههای ارتباطی هفتهای چند مرتبه با بستگان خود از طریق ارتباط زنده، قرار مثنوی خوانی بگذارند و از بین آنان فردی که خوانش صحیح تری دارد برای دیگران بخشهایی از این اثر سترگ را بخواند.
از ادامه این کار گفتید، حکایتهای دیگر هم محدود به دفتر نخست خواهد بود؟
به احتمال بسیار حکایت بعدی قصه «موسی و شبان» خواهد بود که آن هم به دفتر نخست تعلق دارد. همان طور که میدانید مثنوی دربردارنده 26 هزار بیت است. حتی اگر خواهان انتشار چهار-پنج آلبوم هم باشیم باز از دفتر نخست خارج نخواهیم شد. اگر روال کار بخوبی پیش برود امیدوارم بتوانیم حجم بیشتری از مثنوی را در اختیار علاقه مندان بگذاریم.
با وجود درج آلبوم موسیقی در جلد «شمس جان» اما این اثر را به نوعی هم میتوان از جمله کتابهای صوتی دانست؛ نگاه خود شما به این شکل از انتشار کتاب چیست؟ بویژه که تا سالها با مقاومتهایی از سوی خود اهالی کتاب در انتشار آثارشان به شکل صوتی روبهرو بودیم.
مهمترین مسأله در ارتباط با کتابهای صوتی بحث خوانش صحیح آنهاست؛ اگرخوانش بدرستی انجام پذیرد نه تنها کتابهای شعر، بلکه دیگر کتابها، از جمله آثار علمی را هم میتوان به شکل صوتی منتشرکرد. خود من هرازگاهی دست به خرید کتابهایی در این قالب زدهام که متأسفانه اجرای خوبی نداشتهاند و با خوانشهایی غیراصولی روبهرو شدهام که ذهن را از متن اصلی منحرف میکند. اگر ملزومات انتشار این کتابها رعایت شوند نه تنها مخالف آثار صوتی نیستم بلکه آنها را از منابع مطالعاتی بسیار خوب در زندگی شتابزده امروزی میدانم. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که تکنولوژی جایگاهی جدی در زندگی نسل جوان پیدا کرده و هر قدم اشتباهی در تولید و انتشار کتابهای صوتی مخاطبان را از مطالعه دور خواهد کرد.
همچون برخی اهالی فرهنگ کتابهای صوتی را محدود به موضوعاتی خاص از جمله شعر و داستانهای کوتاه میدانید یا برای انتشار آثاری جدیتر هم مانعی نمیبینید؟
محدودیتی در این رابطه قائل نیستیم؛ اطلاعی درباره اما و اگرهایی که متوجه آثار علومی نظیر تجربی است ندارم اما تأکید دارم که حداقل درارتباط با کتابهای حوزه علوم انسانی با محدودیتی مواجه نیستیم. به شخصه آثار صوتی متعددی در بخشهای علوم اجتماعی، تاریخ و ادبیات گوش کردهام که از خوانشهای بسیار خوبی برخوردار بودهاند. البته نمیدانم استدلال دوستانی که تأکید دارند هر کتابی را نمیتوان به شکل صوتی منتشر ساخت چیست که بگویم با گفتهشان مخالف هستم. اما نکتهای که به آن تأکید دارم این است که از جدیترین کتابهای حوزه ادبیات قدیم میتوان به نقدها، تفاسیر و شرحهایی اشاره کرد که بزرگان نوشتهاند؛ این آثار هم اگر بدرستی اجرا شوند انتشار صوتی آنها هیچ ایرادی ندارد. انتشار خوانش بزرگانی همچون محمد جعفر محجوب از مثنوی یا برخی داستانهای نظامی و همچنین خوانش عبدالکریم سروش از مثنوی و دیوان شمس نه تنها فرصتی برای بهرهگیری عموم مردم از این شاهکار را فراهم میکند بلکه حتی شنونده را مشتاق مطالعه بیشتر در ادبیات میسازد. شنیدن آثار بزرگان از زبان افرادی که بخوبی با مخلوقات ادبی آنان مأنوس شدهاند نه تنها هیچ ایرادی ندارد بلکه اتفاق مهمی است.
و چقدر میتوان امیدوار بود که کتابهای صوتی افرادی که ابتدای راه هستند را به شکل جدی جذب کتاب خوانی سازد؟
در کنار نکات مثبتی که به برخی از آنها اشاره شد بیم این نیز وجود دارد که تنبلی به سراغ افرادی که هنوز به حیطه کتابخوانهای حرفهای نپیوستهاند برود و تنها به کتابهای صوتی اکتفا کنند. در کنار همه فوایدی که میتوان برای کتابهای صوتی برشمرد سنت مطالعه آثار چاپی هم نباید فراموش شود چراکه این دو مکمل یکدیگر هستند. سنت کتابخوانی از جمله کارهایی است که روح انسان را پالایش میدهد، خلوتی که آدمی با کتاب پیدا میکند از چنان اهمیتی برخوردار است که نباید فراموشمان شود.
روسیه: تحریمهای تسلیحاتی ایران در موعد مقرر خود لغو خواهد شد
اروپا: امریکا عضو برجام نیست
گروه سیاسی/ وزیر امور خارجه امریکا در حالی بار دیگر مدعی شد که واشنگتن از تمام ابزارهایش در سازمانملل برای مقابله با لغو تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران استفاده خواهد کرد که روسیه تأکید کرد تحریمهای تسلیحاتی ایران در موعد مقرر خود لغو خواهد شد. ممنوعیتهای مربوط به فروش سلاح به ایران بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد از روز ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ (مهرماه 99) برداشته خواهد شد. دولت ترامپ مدعی شده از تمامی ابزارهایی که در اختیار دارد برای جلوگیری از اتمام این تحریم و تمدید آن استفاده خواهد کرد. در همین چارچوب مایک پمپئو ادعا کرد که قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت با برجام تفاوت دارد و امریکا یکی از طرفهای این قطعنامه است و حق دارد که تحریمهای تسلیحاتی را بازگرداند. وزیر خارجه امریکا در ادامه افزود: «مسأله بازگشت به برجام مطرح نیست. ما تمایلی به این کار نداریم و از ابزارهایی که در سازمان ملل داریم استفاده میکنیم تا تحریمهای تسلیحاتی لغو نشود.» او اضافه کرد حتی اگر کشورهای دیگر با امریکا همراه نباشند این کشور هر کاری که از دستش برمیآید، در این خصوص انجام خواهد داد.
برایان هوک، نماینده ویژه امریکا در امور ایران نیز گفت که ایالات متحده پیشنویس قطعنامهای را برای رأیگیری در شورای امنیت سازمان ملل متحد جهت تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران آماده کرده است.
تصویب این قطعنامه نیازمند جلب نظر موافق ۹ عضو شورای امنیت بدون وتوی چین، روسیه، امریکا، انگلیس و فرانسه (اعضای دائم شورای امنیت) است. این مقام امریکایی همچنین با ابراز تردید به امکان تصویب این قطعنامه مدعی شد که «ما دیپلماسی خود را در این زمینه آغاز کردهایم اما اگر از این تلاشها ناامید شویم آماده استفاده از هر گزینه دیپلماتیک ممکن هستیم.» این در حالی است که «هوک» سال گذشته در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا امریکا میتواند از بند موسوم به «مکانیسم ماشه» برای بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران استفاده کند یا خیر گفته بود که امریکا جزئی از برجام نیست و نمیتواند از مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها (مکانیسم ماشه) استفاده کند. بندی در برجام که مقامهای دولت امریکا مدعی هستند میتوانند با استفاده از آن تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران را بازگردانند «ساز و کار حل و فصل اختلافات موسوم به «مکانیسم ماشه» است که در صورت اجماع همه طرفهای توافق با ایران، میتواند به بازگشت خودکار تحریمها بینجامد.
جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با اشاره به خروج دولت «دونالد ترامپ» از برجام تصریح کرده است که امریکا دیگر عضو این توافق چندجانبه هستهای نیست. البته او این را اضافه کرد که ایالات متحده همانند هر یک از دیگر اعضای سازمان ملل متحد حق دارد خواستار تحریم تسلیحاتی شود. «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه نیز در مخالفت با تلاش برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران، تأکید کرد که با وجود فشارها و تلاشهای امریکا، تحریمهای تسلیحاتی ایران در سازمان ملل قابل تمدید نیست.
ریابکوف در گفتوگو با شبکه «ریانووستی» عاملی را که مانع تمدید تحریم تسلیحاتی ایران میشود قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل عنوان کرد. او در این باره توضیح داد: «پرونده تحریم ارائه تجهیزات نظامی به ایران و همچنین فروش تسلیحات توسط ایران، در زمان قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل بسته شد. این تحریم ویژه، بعد از دوره ۵ ساله در اکتبر ۲۰۲۰ منقضی میشود و هیچ انحرافی از این تصمیم وجود ندارد.»
این مقام روس همچنین به وضعیت توافق هستهای ایران نیز اشاره کرده و گفت امریکا پیش از اینکه درباره بندهای قطعنامه ۲۲۳۱ برای توسل به اهداف سیاسی خود صحبت کند، اول باید به اجرای کامل برجام بازگردد.
خبــــر
دیروز همچنین اعلام شد که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه با ارسال نامه کتبی خطاب به محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ضمن تبریک ماه مبارک رمضان به مردم ایران با جمهوری اسلامی ایران در خصوص مخالفت با خط مشی ضد بشری امریکا در زمینه گسترش تحریمهای غیرقانونی و یکجانبه علیه ایران اعلام همبستگی کرد.
«ایران» از وضعیت ۳ باشگاه لیگ برتر فوتبال پس از کاهش بیسابقه قیمت نفت گزارش میدهد
سرنوشت فوتبال پای دکل نفت
محمد محمدی سدهی
خبرنگار
چند روز پیش خبری شوکه کننده، اقتصاد جهان بخصوص کشورهای نفتی را تحت تأثیر قرار داد. خبری که در میان انبوه اخبار کرونا به تیتر اصلی رسانههای معتبر جهان تبدیل شد. بهای نفت خام در جهان به پایینترین حد خود طی 21 سال گذشته رسید و این موضوع برای اقتصاد ایران که وابستگی به فروش نفت و تزریق منابع مالی از این طریق به حوزههای مختلف دارد، پیامدهایی خواهد داشت. در این میان در فوتبال غالباً دولتی ایران باشگاههایی هستند که از وزارت نفت ارتزاق میکنند و این احتمال وجود دارد که شاهد کاهش چشمگیر بودجه و درآمدهای آنها باشیم. در حال حاضر تیمهای فوتبال صنعت نفت آبادان، نفت مسجدسلیمان و پارس جنوبی در لیگ برتر فوتبال ایران نام نفت را یدک میکشند و لوگوی وزارتخانه نفت را بر سینه دارند و ارتزاق آنها از طریق منابع نفتی است. به این بهانه خبرنگار«ایران» با 3 مسئول از این 3 باشگاه لیگ برتری گفتوگو کرد و آنها از اوضاع در دوران رکود بهای نفت و تبعات آن در آینده باشگاه صحبت کردند.
پارس جنوبی جم؛ نگرانی خاصی نیست
ایوب چراغی، سرپرست تیم پارس جنوبی جم صحبتهای خود را این گونه آغاز کرد:«درست است که قیمت نفت کاهش یافته اما باشگاه پارس جنوبی منابع دیگری برای ارتزاق دارد. حدود 25 شرکت پتروشیمی خصوصی در منطقه عسلویه وجود دارد و میتوان از طریق این شرکتها از تیم پارس حمایت کرد. پیروز موسوی، مدیرعامل سازمان منطقه ویژه پارس پیگیر این موضوع است تا از طریق شرکتهای پتروشیمی منابع مالی تیم تأمین شود. شرکتهای پتروشیمی با وجود تحریمها در حال فروش محصولات خود هستند و میتوان با حمایتهای این شرکتها بخوبی ازپس هزینههای تیم برآمد.» به گفته او، وزارت نفت سال گذشته مبالغی به 3 باشگاه لیگ برتری که نام این وزارتخانه را یدک میکشند و لوگوی نفت را بر سینه دارند، اختصاص داد که مبلغ آن 10 میلیارد برای هر تیم بود. او در این خصوص میگوید: «در دی ماه سال گذشته این 3 تیم (پارس جنوبی، صنعت نفت آبادان و نفت مسجد سلیمان) حدوداً نیمی از این مبلغ را دریافت کردند. در خصوص 5 میلیارد باقیمانده هم با فرماندار جم صحبتهایی انجام دادیم تا این مبلغ بزودی با رایزنیهای فرماندار در اختیار تیم پارس قرار بگیرد.» البته او در خصوص دریافت مبلغ باقیمانده تنها در مورد تیم پارس جنوبی صحبت کرد و صحبتی از دو تیم دیگر نداشت. در حال حاضر زمان ادامه مسابقات لیگ برتر مشخص نیست و تیم پارسجنوبی شرایط مالی خوبی برای پرداخت قرارداد بازیکنان ندارد اما سرپرست تیم وعده داد بزودی پرداختی خواهند داشت. او افزود: «50 درصد به بازیکنانی که در فصل گذشته در تیم پارس حضور داشتند و امسال هم این تیم را همراهی کردند، پرداختی داشتیم و با واریز شدن 5 میلیارد باقیمانده مابقی مبلغ قرارداد پرداخت خواهد شد. شرایط بچهها را میدانم به این دلیل سخت پیگیر گرفتن مابقی مبلغ از سوی وزارت نفت هستیم. از فصل آینده در نظر داریم که از طریق شرکتهای پتروشیمی منابع مالیمان را تأمین کنیم.» فوتبال یک پدیده اجتماعی است که جذابیتهای بالایی دارد تا حدی که در یکی از جنوبیترین نقاط کشور یعنی شهرستان جم و در زمان برگزاری مسابقات پارس جنوبی شاهد شور و نشاط بسیار زیادی از سوی جوانان این شهر هستیم. چراغی با اشاره به این موضوع که مردم منطقه تنها عشقشان همین فوتبال است، اظهارداشت: «چند روز پیش از برگزاری مسابقات پارس جنوبی، شهر جنب و جوش بیشتری میگیرد و مردم از چند روز قبل خودشان را آماده میکنند تا بازی تیم شهرشان را ببینند. برخی هواداران تیم داوطلبانه به یاری ما میآیند تا بهترین شرایط را برای برگزاری بازی مهیا کنیم. فوتبال سرگرمی خوشحالکنندهای برای مردم جم است و باید این منابع در اختیار مردم باشند تا این شور و نشاط ادامه یابد.»
صنعت نفت آبادان؛ تنهایی در تأمین هزینهها
علی عیسیزاده، مدیرعامل باشگاه صنعت نفت آبادان از کمک مالی وزارت نفت که پیشتر سرپرست تیم پارس از آن صحبت کرده بود، ابراز بیاطلاعی کرد. او میگوید:«کاهش بهای نفت ارتباطی به ما ندارد.» البته ایوب چراغی، سرپرست تیم پارس جنوبی ضمن تأیید گفتههای خود، توضیحات بیشتری داد که وزارت نفت تحت چه عنوانی این مبالغ را در اختیار 3 باشگاه قرار داده است: «وزارت نفت اجازه ندارد که بهصورت مستقیم به این 3 باشگاه کمک کند بنابراین کمک مالی خود را تحت عنوان کمک به ورزش استان در اختیار این 3 تیم قرار داده است.» جالب اینکه چراغی میگوید چون مدیران عامل دو باشگاه صنعت نفت و نفت مسجدسلیمان از کارمندان وزارت نفت هستند، به این دلیل نمیخواهند به این موضوع بپردازند.
در ادامه این سؤال پیش میآید که چطور لوگو و نام نفت روی تیم صنعت نفت آبادان است و مسئولان وزارت نفت هیچ منابع مالی در اختیار این تیم قرار نمیدهند؟ آن هم در شرایطی که سرپرست تیم پارس جنوبی و یکی از مسئولان تیم نفت مسجدسلیمان کمک مالی وزارت نفت را تأیید میکنند. گرچه عیسیزاده روی مواضع خود پافشاری کرد: «من اطلاعی از مبلغ دریافتی از سوی وزارت نفت ندارم. متأسفانه تنها نام نفت روی باشگاه است و این وزارتخانه 7 سالی است که به این تیم و سایر تیمهای همنام کمک مالی نمیکند.» مدیرعامل باشگاه صنعت نفت آبادان صحبتهایش را ادامه داد: «حدود 7 سال پیش مجلس محترم شورای اسلامی قانونی تنظیم کرد و براساس آن قانون منابع دولتی به هیچ وجه اجازه ندارند که در لیگهای حرفهای هزینه شوند. در ادامه قانون آمده است که تیمها باید از طریق حق پخش منابع مالی خود را تأمین کنند که البته قانون حق پخش هم تا به اینجا اجرایی نشده است.» با این اوصاف، صنعت نفت چگونه منابع مالی خود را تأمین میکند؟ مدیرعامل باشگاه این گونه پاسخ میدهد: «بخش اصلی تأمین هزینهها توسط اسپانسر باشگاه انجام میشود. ما از طریق تبلیغ منطقه آزاد اروند روی پیراهن تیم بخشی از منابع مالیمان را تأمین میکنیم اما این مبالغ دریافتی از سوی اسپانسر برای تأمین هزینههای تیم به هیچ وجه کافی نیست و حقیقتاً صنعت نفت در تأمین هزینهها کاملاً تنهاست. تیمی که سابقه و هواداران بینظیری دارد.» شرایط در آبادان کمی متفاوت از دیگر شهرهای جنوبی است و به معنای واقعی مردم با فوتبال زندگی میکنند. عیسیزاده در خصوص هواداران صنعت نفت گفت: «تیم ما هواداران خونگرمی دارد که عاشق تیمشان هستند. میبینید که در زمان حضور تیمهای پرسپولیس و استقلال در آبادان شرایط شهر تغییر میکند و شاهد جنب و جوش بیشتر هوادارانمان هستیم. فوتبال تفریح بسیار خوبی برای جوانان آبادانی است و تیم صنعت نفت هم امسال در لیگ برتر نتایج خوبی کسب کرد و باعث شد شاهد شور بیشتری در شهرمان باشیم.»
نفت مسجد سلیمان؛ اطلاعات درگوشی
اوضاع برای نفت مسجدسلیمان متفاوت و شاید هم کمی پیچیده است. خبرنگار«ایران» برای جویا شدن از شرایط مالی و نحوه ارتزاق این باشگاه تلاش زیادی انجام داد تا با مهران نصیریان دوست، مدیرعامل باشگاه نفت مسجدسلیمان صحبت کند اما هیچ پاسخی از این مدیر منابع انسانی شرکت نفت و گاز مسجدسلیمان که مدیرعامل باشگاه هم هست، دریافت نکرد. گفته میشود این تیم خوزستانی هم حدود 4 میلیارد تومان از کمک 10 میلیارد تومانی وزارت نفت را دریافت کرده اما با نگاهی گذرا به پیراهن نفت مسجد سلیمان میبینیم که این باشگاه هیچ اسپانسری ندارد و احتمالاً تنها منبع درآمد این تیم کمکی است که وزارت نفت میکند. یکی از مسئولان این باشگاه که نخواست نامش فاش شود، میگوید که برخی برندهای معتبر کشور برای اسپانسری به باشگاه پیشنهاد دادهاند اما مبالغ پیشنهادی آنها به هیچ وجه مناسب تیم لیگ برتری نیست. او در خصوص کمک وزارت نفت گفت: «تیم نفت مسجد سلیمان 4 میلیارد تومان دریافت کرد ومابقی مبلغ 10 میلیاردی کمک به ورزش استان خوزستان (6 میلیارد تومان) در حساب اداره کل ورزش و جوانان این استان است اما یک برنامه تلویزیونی و صحبت در خصوص کمک وزارت نفت به تیم در آن برنامه باعث شد تا وزارت ورزش استان لجبازی کند و 6 میلیارد تومان را به باشگاه نفت مسجدسلیمان ندهد و سرنفت مسجد سلیمان از کمک وزارت نفت بیکلاه بماند.» این مسئول گلایهای به وزارت ورزش و جوانان کشور هم دارد:«بازیکنان نفت تاکنون 60 درصد دریافتی داشتند و در صورت دریافت مابقی کمک مالی وزارت نفت 20 درصد دیگر از قرارداد بازیکنان را پرداخت خواهیم کرد. ما میخواهیم همانطور که وزارت ورزش به تیمهای استقلال و پرسپولیس کمک مالی میکند به تیمهای دیگر هم کمک کند و این کمک تنها به تیمهای پایتخت اختصاص نیابد. تیم نفت مسجد سلیمان در حال حاضر شرایط خوبی در لیگ دارد و میتوانیم در صورت کمک مالی مسئولان امیدوار باشیم تیم ما در ادامه لیگ به نتایج قابل قبولی دست یابد. تیم نفت مسجد سلیمان تیم باسابقهای است و هواداران خوبی دارد. حیف است این تیم با این هوادار بهدلیل لجبازی برخیها دچار مشکل شود.»
به بهانه نخستین تجربه «سینما ماشین» پس از انقلاب که شب گذشته رخ داد، فریدون جیرانی از اولین تجربه این اتفاق در ایران میگوید
طبقه متوسط بیماشین بود و طبقه مرفه پی خوشگذرانیهای مرسوم
نرگس عاشوری
خبرنگار
شب گذشته عوامل فیلم «خروج» از طرح سینما ماشین برای نمایش این فیلم در دوران شیوع کرونا رونمایی کردند؛ طرحی که البته اگرچه برای اولین بار در سالهای پس از انقلاب اجرایی میشود اما سابقهای 50 ساله در کشورمان دارد و پیشاز انقلاب در دو نقطه از تهران اجرایی شده است. اولین سینمای ماشینرو برای اولین بار ششم اردیبهشت 1339 در «درایوین سینما تهرانپارس» با نمایش فیلم آلمانی «پطرفوس، دزد میلیونها» افتتاح شد و آنطور که عباس بهارلو در گزارشی مفصل از تاریخچه درایوین سینما در مجله فیلم آورده، پرده وسیع سینما روی پایههای بتنی تعبیه شده بود و در کنار محل پارک هر ماشین میلهای قرار داشت که بلندگوها روی آن تعبیه شده بود و بلندگو هر ماشین از داخل به شیشه چسبیده میشد تا کم و زیاد کردن آن در اختیار مخاطب باشد. همچنین مسئولان برای افرادی که اتومبیل نداشتند هم در محوطهای که چمنآرایی شده بود لژ مخصوص با میز و صندلی در نظر گرفته بودند. شهریور 1348 «درایوین سینما ونک» هم افتتاح شد و «درایوین سینما تهرانپارس» به فعالیتش پایان داد. به بهانه فعالیت دوباره سینما ماشین با نمایش فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا در پارکینگ شماره 3 برج میلاد که به مدت یک هفته ادامه دارد، با فریدون جیرانی درباره اولینهای این طرح در زمان پیش از انقلاب و دلایل شکست درایوین سینما تهرانپارس و ونک گپ و گفتی کوتاه داشتهایم که در ادامه میخوانید.
درایوین سینما که اصالتاً پدیدهای امریکایی است قرار است پس از انقلاب با فیلم «خروج» دوباره تجربه شود. از اولین تجربه این طرح در سالهای قبل از انقلاب بگویید.
زمان فعالیت درایوین سینمای تهرانپارس تهران نبودم و سالهای 69-68 آقای اصغر هاشمی مکان سابق آن را در فلکه دوم تهرانپارس که پارکینگ شده بود نشانم داد. اما زمان افتتاح درایوین سینما ونک یعنی شهریور 1348 در تهران بودم. اگر چه چون ماشین نداشتم از تماشای فیلم در این درایوین هم تجربهای ندارم. این درایوین که متعلق به رضا انوری رئیس سندیکای سینماداران بود با نمایش فیلم «روسها دارند میآیند» نورمن جویسون افتتاح شد. در فیلم «رضا موتوری» مسعود کیمیایی هم تصویری از درایوین سینما ونک در صحنهای که بهروز وثوقی و فریبا خاتمی مقابل آن میایستند ثبت شده است. اما از این درایوین سینما هم استقبال چندانی نشد و آقای انوری مجبور شد سالن سینمای ونک را هم بسازد و با عنوان کلی درایوین رستوران سینما فعالیت کند. همه فیلمها همزمان هم در درایوین ونک و هم در سینما ونک به نمایش در میآمد. سینمای ونک برخلاف درایوین این مرکز، سینمای موفقی شد و یک سال پساز انقلاب هم فعالیت داشت ولی بعدها مصادره شد و آخرین باری که از آنجا عبور کردم اثری از این سینما نبود و احتمالاً پاساژها جای آن را گرفتهاند.
ارزیابیتان از فعالیت این دو مرکز چطور بود. آیا در زمانه خودشان طرحهای موفق بودند؟
درایوین سینما هم در ادامه پروژههایی بود که بعد از تجربه کشورهای دیگر به ایران وارد شد که البته چندان موفق هم نبود. هر دو مرکز فیلمهای قابل توجهی نمایش ندادند. درایوین سینما تهرانپارس فیلمهای معمولی به نمایش میگذاشت و درایوین سینمای ونک هم به نمایش یک گروه سینمایی خاص اختصاص داشت. من ماشین نداشتم و پیرامون خودم هم کسی را نمیشناسم که فیلم دیدن در درایوین سینما را تجربه کرده باشد. معمولاً آن زمان تعداد ماشینها کم بود و فقط پولدارها ماشین داشتند، بخصوص در دهه 30 و زمان فعالیت درایوین سینما تهرانپارس. اواخر دهه 40 و فعالیت درایوین سینما ونک اگرچه تعداد اتومبیلها بیشتر بود اما باز هم تعداد ماشینهای شخصی کم بود.
یعنی به اعتقاد شما کیفیت فیلمها و تعداد محدود ماشینها باعث شکست این طرح در ایران شد؟
معمولاً تماشاگران آثار تفریحی فرهنگی در همهجای دنیا طبقه متوسط هستند. طبقه مرفه تفریحات زیادی داشت که به آن عادت کرده بود. آن زمان طبقه متوسط اغلب ماشین نداشت. طبقه پایین هم که اصلاً ماشین نداشت و در سالنهای شهر فیلمفارسی میدید. طبقه متوسط پیاده یا با وسیله نقلیه عمومی خودش را به سینمای شهر فرنگ و سینما دیاموند میرساند تا فیلمهای مورد پسندش را ببیند. اگر طبقه متوسط بیشتری آن زمان صاحب ماشین شده بود شاید استقبال بهتری میشد. نکته دیگر هم البته تلقی عموم از درایوین سینما بود. درایوین سینما به عنوان محلی برای خوشگذرانی جوانان جا افتاده بود که هدفشان خیلی تماشای فیلم نبود. فرصتی برای جوانان این طبقه بود که در ماشینهایشان خوشگذرانی کنند حال فیلم را هم ندیدند، ندیدند.
پیشبینیتان از استقبال مخاطبان از این طرح در شرایط امروز که سینماها تعطیل است و ناگزیر از رعایت فاصلهگذاری اجتماعی هستیم چیست؟
در شرایط امروز که هر خانواده صاحب چندین ماشین است احتمال استقبال از این طرح هم زیاد است. با توجه به طولانی شدن زمان دوری مردم از حضور در اجتماع با تدابیری که برای ضدعفونی ماشینها اتخاذ میشود، میتوان پیشبینی کرد که تعداد قابل توجهی از مردم علاقهمند به تجربه درایوین سینما باشند. اگر چه امروز تجهیزات فنی مدرن شده و به لحاظ کیفیت صدا و تصویر شرایط خوبی داریم اما اینکه فیلم دیدن در ماشین جواب بدهد یا نه را، باید تجربه کرد و بعد درباره آن قضاوت کرد.
خبرنگار
شب گذشته عوامل فیلم «خروج» از طرح سینما ماشین برای نمایش این فیلم در دوران شیوع کرونا رونمایی کردند؛ طرحی که البته اگرچه برای اولین بار در سالهای پس از انقلاب اجرایی میشود اما سابقهای 50 ساله در کشورمان دارد و پیشاز انقلاب در دو نقطه از تهران اجرایی شده است. اولین سینمای ماشینرو برای اولین بار ششم اردیبهشت 1339 در «درایوین سینما تهرانپارس» با نمایش فیلم آلمانی «پطرفوس، دزد میلیونها» افتتاح شد و آنطور که عباس بهارلو در گزارشی مفصل از تاریخچه درایوین سینما در مجله فیلم آورده، پرده وسیع سینما روی پایههای بتنی تعبیه شده بود و در کنار محل پارک هر ماشین میلهای قرار داشت که بلندگوها روی آن تعبیه شده بود و بلندگو هر ماشین از داخل به شیشه چسبیده میشد تا کم و زیاد کردن آن در اختیار مخاطب باشد. همچنین مسئولان برای افرادی که اتومبیل نداشتند هم در محوطهای که چمنآرایی شده بود لژ مخصوص با میز و صندلی در نظر گرفته بودند. شهریور 1348 «درایوین سینما ونک» هم افتتاح شد و «درایوین سینما تهرانپارس» به فعالیتش پایان داد. به بهانه فعالیت دوباره سینما ماشین با نمایش فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا در پارکینگ شماره 3 برج میلاد که به مدت یک هفته ادامه دارد، با فریدون جیرانی درباره اولینهای این طرح در زمان پیش از انقلاب و دلایل شکست درایوین سینما تهرانپارس و ونک گپ و گفتی کوتاه داشتهایم که در ادامه میخوانید.
درایوین سینما که اصالتاً پدیدهای امریکایی است قرار است پس از انقلاب با فیلم «خروج» دوباره تجربه شود. از اولین تجربه این طرح در سالهای قبل از انقلاب بگویید.
زمان فعالیت درایوین سینمای تهرانپارس تهران نبودم و سالهای 69-68 آقای اصغر هاشمی مکان سابق آن را در فلکه دوم تهرانپارس که پارکینگ شده بود نشانم داد. اما زمان افتتاح درایوین سینما ونک یعنی شهریور 1348 در تهران بودم. اگر چه چون ماشین نداشتم از تماشای فیلم در این درایوین هم تجربهای ندارم. این درایوین که متعلق به رضا انوری رئیس سندیکای سینماداران بود با نمایش فیلم «روسها دارند میآیند» نورمن جویسون افتتاح شد. در فیلم «رضا موتوری» مسعود کیمیایی هم تصویری از درایوین سینما ونک در صحنهای که بهروز وثوقی و فریبا خاتمی مقابل آن میایستند ثبت شده است. اما از این درایوین سینما هم استقبال چندانی نشد و آقای انوری مجبور شد سالن سینمای ونک را هم بسازد و با عنوان کلی درایوین رستوران سینما فعالیت کند. همه فیلمها همزمان هم در درایوین ونک و هم در سینما ونک به نمایش در میآمد. سینمای ونک برخلاف درایوین این مرکز، سینمای موفقی شد و یک سال پساز انقلاب هم فعالیت داشت ولی بعدها مصادره شد و آخرین باری که از آنجا عبور کردم اثری از این سینما نبود و احتمالاً پاساژها جای آن را گرفتهاند.
ارزیابیتان از فعالیت این دو مرکز چطور بود. آیا در زمانه خودشان طرحهای موفق بودند؟
درایوین سینما هم در ادامه پروژههایی بود که بعد از تجربه کشورهای دیگر به ایران وارد شد که البته چندان موفق هم نبود. هر دو مرکز فیلمهای قابل توجهی نمایش ندادند. درایوین سینما تهرانپارس فیلمهای معمولی به نمایش میگذاشت و درایوین سینمای ونک هم به نمایش یک گروه سینمایی خاص اختصاص داشت. من ماشین نداشتم و پیرامون خودم هم کسی را نمیشناسم که فیلم دیدن در درایوین سینما را تجربه کرده باشد. معمولاً آن زمان تعداد ماشینها کم بود و فقط پولدارها ماشین داشتند، بخصوص در دهه 30 و زمان فعالیت درایوین سینما تهرانپارس. اواخر دهه 40 و فعالیت درایوین سینما ونک اگرچه تعداد اتومبیلها بیشتر بود اما باز هم تعداد ماشینهای شخصی کم بود.
یعنی به اعتقاد شما کیفیت فیلمها و تعداد محدود ماشینها باعث شکست این طرح در ایران شد؟
معمولاً تماشاگران آثار تفریحی فرهنگی در همهجای دنیا طبقه متوسط هستند. طبقه مرفه تفریحات زیادی داشت که به آن عادت کرده بود. آن زمان طبقه متوسط اغلب ماشین نداشت. طبقه پایین هم که اصلاً ماشین نداشت و در سالنهای شهر فیلمفارسی میدید. طبقه متوسط پیاده یا با وسیله نقلیه عمومی خودش را به سینمای شهر فرنگ و سینما دیاموند میرساند تا فیلمهای مورد پسندش را ببیند. اگر طبقه متوسط بیشتری آن زمان صاحب ماشین شده بود شاید استقبال بهتری میشد. نکته دیگر هم البته تلقی عموم از درایوین سینما بود. درایوین سینما به عنوان محلی برای خوشگذرانی جوانان جا افتاده بود که هدفشان خیلی تماشای فیلم نبود. فرصتی برای جوانان این طبقه بود که در ماشینهایشان خوشگذرانی کنند حال فیلم را هم ندیدند، ندیدند.
پیشبینیتان از استقبال مخاطبان از این طرح در شرایط امروز که سینماها تعطیل است و ناگزیر از رعایت فاصلهگذاری اجتماعی هستیم چیست؟
در شرایط امروز که هر خانواده صاحب چندین ماشین است احتمال استقبال از این طرح هم زیاد است. با توجه به طولانی شدن زمان دوری مردم از حضور در اجتماع با تدابیری که برای ضدعفونی ماشینها اتخاذ میشود، میتوان پیشبینی کرد که تعداد قابل توجهی از مردم علاقهمند به تجربه درایوین سینما باشند. اگر چه امروز تجهیزات فنی مدرن شده و به لحاظ کیفیت صدا و تصویر شرایط خوبی داریم اما اینکه فیلم دیدن در ماشین جواب بدهد یا نه را، باید تجربه کرد و بعد درباره آن قضاوت کرد.
آینده کار و کارگری در ایران
علی ربیعی
دستیارارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
با تبریک روز جهانی کارگر بر همه زحمتکشان ایرانی بزرگداشت آخرین روز کارگر این قرن را در شرایط خاصی برگزار کردیم؛ در دورهای که ویروس کرونا بر پیکر تولید وارد شده و معیشت و آینده شغلی کارگران را با ابهامات زیادی مواجه کرده است. علاوه بر آن کارگر دیگر آن مفهوم سنتی و خاستگاه پیشینی خود را ندارد بلکه اتفاقات مهمی تبیین جدید از کار، تولید و جانمایه آن نیروی کار و کارگر را ضروری مینماید که منشأ تحولاتی جدی و عمیق در آینده خواهد شد. نسل کارگر کلاسیک از انقلاب صنعتی برآمد و با ورود صنعت کارخانهای، در ایران نیز شکل گرفت. نگاه به نیروی کار در آن نسل، استفاده از کارگر به مثابه ماشین بود؛ هر جا که امکان استقرار ماشین نبود، از نیروی انسانی استفاده میشد. قرار بود مانند ماشین، بدون اندیشیدن کار کند و دستورات را پیاده کند. نیروی کار نیز آن نگاه را پذیرفته بود و از خود و حقوقش به عنوان «طبقه کارگر» دفاع میکرد.
باید پذیرفت که نسل جدیدِ نیروی کار که در کشورهای غربی به آنها «نسل هزاره» میگویند و در تقویم شمسی ما آنها را «نسل سده» (۱۴۰۰) مینامیم، دارای مختصاتی متفاوت از قبل است که در چهار ویژگی از پیشینیان متمایز میشوند: تحصیلات، جنسیت، شیوه تولید و نیازمندیها و خواستهها.
۱- کارگران امروز دیگر مهاجرین نسل اول از روستاها نیستند. تقریباً همه آنها تحصیلکرده هستند، ۸۰ درصد کارگران صنعتی دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم هستند. پیش از این کلاسهای سوادآموزی معمولاً در جنب کارخانجات شکل میگرفت. دورهای را به یاد دارم که برای استخدام نیروها در کارخانجات حتی کماظهاری تحصیلی امری رایج شده بود. امروز اما با کارگرانی مواجهیم که با جریان سیاسی و اجتماعی جهان کاملاً آشنا هستند. در فضای مجازی حضور دارند، قواعد سنتی آنها را راضی نمیکند، اهل خلاقیت به سبک امروز هستند. سطح آگاهی آنها را نمیتوان به صورت فردی و بر اساس صرف مدرک تحصیلی و مهارت و یا مختصات کارگر سنتی سنجید. نیروی کار امروز فارغ از سطح تحصیلات عضوی از جهان دادهها و اطلاعات است؛ سطح آگاهی و شخصیت او براساس همین عضویت و هویت جمعی، شکل میگیرد. این هویت جمعی جدید اساساً او را از شخصیتی برآمده از طبقه کارگر کلاسیک متفاوت میکند. حدود ۵ میلیون دانشجوی امروز با ورود خود به بازار کار، جریان کاری و کارگری را دچار دگرگونی میکند.
۲- در تبلیغات مارکسیستی همیشه کارگران را مردانی چکش به دست و چکمهپوش به تصویر میکشیدند اما در دهه اخیر دیگر این ترکیب از جامعه کارگری را شاهد نیستیم. در چند سال گذشته حدود ۶۶ درصد اشتغالات جدید به زنان رسیده است. با تغییر وضع کارهای نیروبر به سرمایهبر و مبتنی بر تکنولوژی، زنان حضور پررنگتری در محیط کاری خواهند داشت.
۳- تغییر در شیوه تولید مبتنی بر تکنولوژی دو نوع نیروی کار را در سالهای آینده جدیتر خواهد کرد: الف) کارگران دانشی: تکنولوژیهای ارتباطی و ایجاد فضای مجازی به تعبیر من بسیار بزرگتر از جهان واقعی، باعث شکلگیری کارگران دانشی خواهد شد. یک دهه است که حضور نیروی کار در فضای مجازی افزایش یافته که تطابق زیادی با قوانین کار و تأمین اجتماعی نخواهد داشت. ابزار تولید آنها از کورههای بزرگ به گوشیهای کوچک تبدیل شده است. ب) کارگران خدماتی: آمار بیمهشدگان تأمین اجتماعی نیز نشان میدهد سهم بخش خدمات در مقایسه با صنعت و کشاورزی حجم بیشتری یافته است. این نوع کارگران در بخش خدمات البته ناپایداری و ناامنی شغلی بیشتری را تجربه میکنند اما در عین حال این کارگران غیررسمی در آینده سهم بیشتری در جمعیت کارگری ایران خواهند داشت.
۴- مهمترین تغییر در نیازمندیها و خواستههای کارگران است. براساس مطالعات انجام شده، نسل جدید نیروی کار بیش از آنکه دغدغه دستمزد فعلی داشته باشد، مسأله رضایت شغلی و امنیت اقتصادی دارد. بیش از هر زمان داشتن فرصت بروز خلاقیتها برایش مهم است. علاوه بر آن منزلت کار فاکتور مهمی در انتخاب شغل است و دیگر مسأله اول کسبوکار ولو بیمنزلت نیست. در جامعهشناسی سیاسی کارگرانی که در ناکامی معیشتی و سیاسی قرار بگیرند نوع کنش آنها در جامعه متفاوت خواهد بود. علاوه بر آنکه نهادهای نمایندگی این طیف جدید هم در جامعه وجود ندارد.
از سوی دیگر قوانین و مقررات حاکم بر کسبوکار و اشتغال کشور نیز بهطور جدی متأثر از نگاه کلاسیک هستند و رابطه کارگری و کارفرما را با همان رویکرد و روش میفهمند. این در حالی است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم تعداد شرکتهای دانشبنیان (به عنوان نماد تغییر در ماهیت کسب وکار) از ۳۰۰ واحد به بیش از ۴۰۰۰ واحد رسیدند و شاغلین در آنها هم به بیش از ۳۰۰ هزار نفر رسیدهاند. همه پژوهشها در دنیا نشان میدهند که تعیین حداقل دستمزد تأثیری بر تعداد اشتغال ندارد و این بلااثری در حوزه کسبوکارهای با دانش و تخصص بیشتر، بسیار بیشتر است. آینده کار و کارآینده تناسب بسیار کمی با قواعد جاری ما دارد. وقت آن رسیده است که به جای ورود به حیطههای فرعی، اصلاح قواعد اساسی را با گفتوگوی سهجانبه در دستور کار قرار دهیم.
تحلیلهای اقتصادی نشان دادهاند که فارغ از اینکه چه دولتی بر سر کار بوده است، در دهههای اخیر، نرخ افزایش دستمزد همسطح با افزایش هزینههای زندگی نبوده است (به جز در سالهایی از دولت یازدهم). این امر بیش از هر چیز نشان میدهد که راهحل مسأله لزوماً در تعیین حداقل دستمزد نیست، بلکه باید در مؤلفههای اقتصادی دیگر جستوجو شود. کاهش قابل توجه در تقاضا برای نیروی کار در مقابل افزایش عرضه نیروی کار سبب کاهش دستمزد واقعی شده است. در این حالت، حتی اگر حداقل دستمزد رسمی نیز بالاتر تعیین شود، لزوماً به معنای افزایش دستمزد واقعی نیست. به عبارت دیگر خود بازار دستمزد را تعیین و تعدیل میکند.
نگاه به جریان کارگری باید با دیدی آیندهنگر مبتنی بر مسائل اقتصادی و اجتماعی صورت گیرد. چرا نیروی کار فقط باید در شورای عالی کار و در مورد دستمزد خود، به سبک نگاه کلاسیک، مشارکت کند و در جای دیگر حق گفتوگو برایش قائل نیستیم. بسیار بهتر است به جای ورود به یک قاعده شکلیافته از گفتوگوی اجتماعی، از سیاسی کردن آن بپرهیزیم و در عین حال با احترام به هویت، کرامت و قابلیتهای این بخش از جامعه فرصتهای بیشتری برای مشارکتشان، آن هم نه فقط در حیطه کار کردن مانند ماشین، فراهم کنیم. حوزه تعیین حداقل دستمزد، امری اقتصادی-اجتماعی است نه سیاسی. خوب است به جای ورود سیاسی از این دست، امکان گفتوگوی اجتماعی و مشارکت آنها فراهم شود. آیا آمادگی داریم به جای نمایش سیاسی برای ورود به حوزه دستمزد نیروی کار، مسیر ورود سرمایه و ایجاد شغل در کشور و افزایش دستمزد را باز کنیم؟ امسال البته با وجود معضل کرونا با چالش حداقل دستمزد روبهرو بودیم. من همواره معتقد بودم که در فرآیند چندینساله باید مزد را بر تورم پیشی داد چراکه قدرت خرید جامعه کارگری نه تنها کاسته نشود بلکه در درازمدت افزایشی برای زندگی با کرامت را تضمین کند. اما در فضای متأثر از شیوع کرونا باید به این اندیشید که با یا بدون تعیین و رعایت حداقل دستمزد، بخش قابل توجهی از جامعه شغل و درآمد خود را از دست دادهاند. تقریباً همه کشورهای غربی سیاست پرداخت بخشی از دستمزد (۸۰ درصد در بالاترین حالت) را اتخاذ کردهاند. در ایران ریزش حداقل ۱.۵ میلیون و متأثر شدن بیش از ۶ میلیون نیروی کار پیشبینی شده است. بنابراین، حفظ مشاغل در شرایط جاری مهمترین مسأله کشور ارزیابی میشود. این یعنی یک مسأله مهم و جدید بر دغدغه قدیمی دستمزد مناسب، افزوده شده است.
دستیارارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
با تبریک روز جهانی کارگر بر همه زحمتکشان ایرانی بزرگداشت آخرین روز کارگر این قرن را در شرایط خاصی برگزار کردیم؛ در دورهای که ویروس کرونا بر پیکر تولید وارد شده و معیشت و آینده شغلی کارگران را با ابهامات زیادی مواجه کرده است. علاوه بر آن کارگر دیگر آن مفهوم سنتی و خاستگاه پیشینی خود را ندارد بلکه اتفاقات مهمی تبیین جدید از کار، تولید و جانمایه آن نیروی کار و کارگر را ضروری مینماید که منشأ تحولاتی جدی و عمیق در آینده خواهد شد. نسل کارگر کلاسیک از انقلاب صنعتی برآمد و با ورود صنعت کارخانهای، در ایران نیز شکل گرفت. نگاه به نیروی کار در آن نسل، استفاده از کارگر به مثابه ماشین بود؛ هر جا که امکان استقرار ماشین نبود، از نیروی انسانی استفاده میشد. قرار بود مانند ماشین، بدون اندیشیدن کار کند و دستورات را پیاده کند. نیروی کار نیز آن نگاه را پذیرفته بود و از خود و حقوقش به عنوان «طبقه کارگر» دفاع میکرد.
باید پذیرفت که نسل جدیدِ نیروی کار که در کشورهای غربی به آنها «نسل هزاره» میگویند و در تقویم شمسی ما آنها را «نسل سده» (۱۴۰۰) مینامیم، دارای مختصاتی متفاوت از قبل است که در چهار ویژگی از پیشینیان متمایز میشوند: تحصیلات، جنسیت، شیوه تولید و نیازمندیها و خواستهها.
۱- کارگران امروز دیگر مهاجرین نسل اول از روستاها نیستند. تقریباً همه آنها تحصیلکرده هستند، ۸۰ درصد کارگران صنعتی دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم هستند. پیش از این کلاسهای سوادآموزی معمولاً در جنب کارخانجات شکل میگرفت. دورهای را به یاد دارم که برای استخدام نیروها در کارخانجات حتی کماظهاری تحصیلی امری رایج شده بود. امروز اما با کارگرانی مواجهیم که با جریان سیاسی و اجتماعی جهان کاملاً آشنا هستند. در فضای مجازی حضور دارند، قواعد سنتی آنها را راضی نمیکند، اهل خلاقیت به سبک امروز هستند. سطح آگاهی آنها را نمیتوان به صورت فردی و بر اساس صرف مدرک تحصیلی و مهارت و یا مختصات کارگر سنتی سنجید. نیروی کار امروز فارغ از سطح تحصیلات عضوی از جهان دادهها و اطلاعات است؛ سطح آگاهی و شخصیت او براساس همین عضویت و هویت جمعی، شکل میگیرد. این هویت جمعی جدید اساساً او را از شخصیتی برآمده از طبقه کارگر کلاسیک متفاوت میکند. حدود ۵ میلیون دانشجوی امروز با ورود خود به بازار کار، جریان کاری و کارگری را دچار دگرگونی میکند.
۲- در تبلیغات مارکسیستی همیشه کارگران را مردانی چکش به دست و چکمهپوش به تصویر میکشیدند اما در دهه اخیر دیگر این ترکیب از جامعه کارگری را شاهد نیستیم. در چند سال گذشته حدود ۶۶ درصد اشتغالات جدید به زنان رسیده است. با تغییر وضع کارهای نیروبر به سرمایهبر و مبتنی بر تکنولوژی، زنان حضور پررنگتری در محیط کاری خواهند داشت.
۳- تغییر در شیوه تولید مبتنی بر تکنولوژی دو نوع نیروی کار را در سالهای آینده جدیتر خواهد کرد: الف) کارگران دانشی: تکنولوژیهای ارتباطی و ایجاد فضای مجازی به تعبیر من بسیار بزرگتر از جهان واقعی، باعث شکلگیری کارگران دانشی خواهد شد. یک دهه است که حضور نیروی کار در فضای مجازی افزایش یافته که تطابق زیادی با قوانین کار و تأمین اجتماعی نخواهد داشت. ابزار تولید آنها از کورههای بزرگ به گوشیهای کوچک تبدیل شده است. ب) کارگران خدماتی: آمار بیمهشدگان تأمین اجتماعی نیز نشان میدهد سهم بخش خدمات در مقایسه با صنعت و کشاورزی حجم بیشتری یافته است. این نوع کارگران در بخش خدمات البته ناپایداری و ناامنی شغلی بیشتری را تجربه میکنند اما در عین حال این کارگران غیررسمی در آینده سهم بیشتری در جمعیت کارگری ایران خواهند داشت.
۴- مهمترین تغییر در نیازمندیها و خواستههای کارگران است. براساس مطالعات انجام شده، نسل جدید نیروی کار بیش از آنکه دغدغه دستمزد فعلی داشته باشد، مسأله رضایت شغلی و امنیت اقتصادی دارد. بیش از هر زمان داشتن فرصت بروز خلاقیتها برایش مهم است. علاوه بر آن منزلت کار فاکتور مهمی در انتخاب شغل است و دیگر مسأله اول کسبوکار ولو بیمنزلت نیست. در جامعهشناسی سیاسی کارگرانی که در ناکامی معیشتی و سیاسی قرار بگیرند نوع کنش آنها در جامعه متفاوت خواهد بود. علاوه بر آنکه نهادهای نمایندگی این طیف جدید هم در جامعه وجود ندارد.
از سوی دیگر قوانین و مقررات حاکم بر کسبوکار و اشتغال کشور نیز بهطور جدی متأثر از نگاه کلاسیک هستند و رابطه کارگری و کارفرما را با همان رویکرد و روش میفهمند. این در حالی است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم تعداد شرکتهای دانشبنیان (به عنوان نماد تغییر در ماهیت کسب وکار) از ۳۰۰ واحد به بیش از ۴۰۰۰ واحد رسیدند و شاغلین در آنها هم به بیش از ۳۰۰ هزار نفر رسیدهاند. همه پژوهشها در دنیا نشان میدهند که تعیین حداقل دستمزد تأثیری بر تعداد اشتغال ندارد و این بلااثری در حوزه کسبوکارهای با دانش و تخصص بیشتر، بسیار بیشتر است. آینده کار و کارآینده تناسب بسیار کمی با قواعد جاری ما دارد. وقت آن رسیده است که به جای ورود به حیطههای فرعی، اصلاح قواعد اساسی را با گفتوگوی سهجانبه در دستور کار قرار دهیم.
تحلیلهای اقتصادی نشان دادهاند که فارغ از اینکه چه دولتی بر سر کار بوده است، در دهههای اخیر، نرخ افزایش دستمزد همسطح با افزایش هزینههای زندگی نبوده است (به جز در سالهایی از دولت یازدهم). این امر بیش از هر چیز نشان میدهد که راهحل مسأله لزوماً در تعیین حداقل دستمزد نیست، بلکه باید در مؤلفههای اقتصادی دیگر جستوجو شود. کاهش قابل توجه در تقاضا برای نیروی کار در مقابل افزایش عرضه نیروی کار سبب کاهش دستمزد واقعی شده است. در این حالت، حتی اگر حداقل دستمزد رسمی نیز بالاتر تعیین شود، لزوماً به معنای افزایش دستمزد واقعی نیست. به عبارت دیگر خود بازار دستمزد را تعیین و تعدیل میکند.
نگاه به جریان کارگری باید با دیدی آیندهنگر مبتنی بر مسائل اقتصادی و اجتماعی صورت گیرد. چرا نیروی کار فقط باید در شورای عالی کار و در مورد دستمزد خود، به سبک نگاه کلاسیک، مشارکت کند و در جای دیگر حق گفتوگو برایش قائل نیستیم. بسیار بهتر است به جای ورود به یک قاعده شکلیافته از گفتوگوی اجتماعی، از سیاسی کردن آن بپرهیزیم و در عین حال با احترام به هویت، کرامت و قابلیتهای این بخش از جامعه فرصتهای بیشتری برای مشارکتشان، آن هم نه فقط در حیطه کار کردن مانند ماشین، فراهم کنیم. حوزه تعیین حداقل دستمزد، امری اقتصادی-اجتماعی است نه سیاسی. خوب است به جای ورود سیاسی از این دست، امکان گفتوگوی اجتماعی و مشارکت آنها فراهم شود. آیا آمادگی داریم به جای نمایش سیاسی برای ورود به حوزه دستمزد نیروی کار، مسیر ورود سرمایه و ایجاد شغل در کشور و افزایش دستمزد را باز کنیم؟ امسال البته با وجود معضل کرونا با چالش حداقل دستمزد روبهرو بودیم. من همواره معتقد بودم که در فرآیند چندینساله باید مزد را بر تورم پیشی داد چراکه قدرت خرید جامعه کارگری نه تنها کاسته نشود بلکه در درازمدت افزایشی برای زندگی با کرامت را تضمین کند. اما در فضای متأثر از شیوع کرونا باید به این اندیشید که با یا بدون تعیین و رعایت حداقل دستمزد، بخش قابل توجهی از جامعه شغل و درآمد خود را از دست دادهاند. تقریباً همه کشورهای غربی سیاست پرداخت بخشی از دستمزد (۸۰ درصد در بالاترین حالت) را اتخاذ کردهاند. در ایران ریزش حداقل ۱.۵ میلیون و متأثر شدن بیش از ۶ میلیون نیروی کار پیشبینی شده است. بنابراین، حفظ مشاغل در شرایط جاری مهمترین مسأله کشور ارزیابی میشود. این یعنی یک مسأله مهم و جدید بر دغدغه قدیمی دستمزد مناسب، افزوده شده است.
پاسداشت مقام علم و عالم
منصور غلامی
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری
دوازدهم اردیبهشت ماه که مصادف با سالروز شهادت استاد فرزانه، شهید مرتضی مطهری است را روز معلم و استاد نام نهادهاند. این روز ضمن قدر نهادن به ارزش و مقام استاد، فرصتی به دست میدهد تا تلاش و سختکوشی جامعه علمی کشور مورد مداقه قرار گیرد و از دستاوردها و کامیابیهای نهاد علم، بهرغم تمامی سختیها و دشواریهای این عرصه، گفته و نوشته شود. پیش از هر چیز به خاطر داریم که علم بنابر ماهیت انباشتگی و تاریخی خود ریشه در تلاش عالمانه و محققانه آموزگاران و استادانی دارد که گرچه امروز در بین ما نیستند و رخ در نقاب خاک دارند ولی ما را از خوان دانش و علم خود بهرهمند کردهاند، یادشان گرامی و روحشان در آرامش باد.
نیاز به توضیح ندارد که جامعه نخبگان همواره بنابر جایگاه خود در فرآیند تحول و پیشرفت کشور، با انتظار به نسبت بالای جامعه روبهروست و این مطالبه، به هنگامی که کشور با مسائل جدیدی مواجه میشود و تلاش خود را رویگذار موفق از این مسائل و دشواریها متمرکز میکند، مضاعف میشود. چنانکه در سالهای اخیر جامعه علمی کشور در مصاف با مشکلات خوش درخشیده و کارنامه قابل قبولی دارد. سال تحصیلی جاری سال متفاوتی برای نظام آموزش عالی بوده است. قرار گرفتن کشور تحت شرایط تحریمهای ظالمانه امریکا از یکسو، و بروز و همهگیری بیماری مهلک کووید19 از سوی دیگر، ما را در وضعیت نامتعارف، غیرعادی و فوقالعادهای قرار داده که ضرورت تغییر بسیاری از فرآیندها را ایجاد کرد و لازم است تا فعالیتها متناسب با شرایط اضطرار تغییر کنند و امور بهگونهای سازماندهی شوند که کمترین اختلال و هزینهای بر این شرایط مترتب شود. خوشبختانه با ورود بهموقع مجموعه نظام آموزش عالی، در مدت زمان سپریشده از زمان شیوع ویروس، اقدامات مناسبی در عرصههای گوناگون آموزشی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی و دانشجویی انجام شده است. بیتردید در وضعیت کنونی، مسئولیت و وظایف حرفهای و اجتماعی استادان دوچندان شده، وظیفه و مسئولیتی که از مأموریتهای ذاتی ناشی از انتظار ایفای نقشی مؤثر در مقیاسهای درون خانواده نظام آموزش عالی، سطوح منطقهای ملی و نیز، در سطح بینالمللی فراتر است. هماهنگ شدن با نظام انتظارات جدید، تغییرات، و شرایط تازه خود امری مهم و در عین حال، توانفرساست. امری که آشنایی و تسلط بر فناوریهای نوین آموزشی و پژوهشی و شراکت در دانش و نظام فناوری جهانی را ضروری ساخته است. چه، علم گسترهای جهانی دارد که برای پیشرفت نیازمند تبادل، ایدهپردازی و نوآوری در بستر تجربههای جهانی، تدارک و پشتیبانی کامل از تحقیقات و طرحهای نوآورانه، و حضور مستمر و بیواسطه در جریانهای زنده علمزایی و علمآموزی است. در طول این سالها آموزش عالی ایران توانسته در مجامع علمی حضور خود را تثبیت کند و این در شرایطی انجام شده که در خیلی از موارد استادان و دانشمندان عرصه دانشگاه، به دلایل سیاسی خارج از اراده خود، اجازه حضور در مجامع علمی را به بهانههای سخیف استکبار جهانی پیدا نکردهاند و منابع علمی روزآمد با سرعت و کیفیت مورد انتظار در اختیار آنها قرار نگرفته است. همچنین، در بهرهمندی از مواد مورد مصرف و پایهای آزمایشگاهی و ملزومات فناورانه، به میزان کافی و در زمان مناسب، با محدودیتهایی معنیدار مواجه شدهاند و بسیاری از دستاوردهای علمی و مقالات آنان به دلایلی جز براهین متعارف علمی منتشر نشد و در محک نقد و ارزشیابی قرار نگرفت. این محدودیتها در توسعه زیرساختهای فناورانه با تأکید بر فناوری اطلاعات، در تراز بسترهای پیشروی دانشگاههای جهان، موجب شد تا استادان ما وقت و انرژی بیشتری نسبت به استاندارد جهانی هزینه کنند. دهها علت دیگر از این دست را به کسب اطلاع و دقت نظر خوانندگان ارجمند واگذار میکنم. این نکته مهم را نیز اضافه کنم که از بهمن ماه سال گذشته، اعضای هیأت علمی عزیز ما برگ زرین دیگری بر دفتر افتخارات خود افزودهاند که کمنظیر و بیسابقه است. همزمان با همهگیری بیماری کووید19 که جامعه جهانی در شوک تصمیمگیری درباره چگونگی مواجهه با این بحران بشری قرار داشت و بیشتر نظامهای دانشگاهی جهان تعطیل و یا در حالت تعلیق قرار گرفته بودند، استادان ما که خود به روش آموزش کلاسیک یا حضوری آموزش دیده و آموزش داده بودند، در کمترین زمان ممکن با سختکوشی و تعهدی مثالزدنی با برنامههای توسعه و توانمندسازی دانشگاهها، با هدف حفظ جریان زنده و پویای آموزش، همراه شدند و با کوشش شبانهروزی به تولید محتوای آموزشی در بستر فضای الکترونیکی برای استمرار آموزش پرداختند. آنان که پیشتر دست به چنین کاری زدهاند از دشواری و ارزش و اهمیت آن آگاهند. در حالی که، اضطراب حاصل از خبرها و اطلاعات مربوط به عوارض بیماری کرونا جامعه و مردم را دچار نگرانی کرده بود استادان ما در کمترین زمان ممکن، در کنار میلیونها دانشجو و خانوادههای آنها قرار گرفتند و روحیه امید و عادی بودن وضعیت را به جامعه تزریق کردند. همه ما میتوانیم تصور کنیم که موفق نشدن آموزش عالی کشور در انطباق بهموقع با شرایط جدید میتوانست چه تبعات روانی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسیای برای جامعه در پی داشته باشد. اینهمه حاصل تلاش عالمان و استادانی است که همواره پیشرفت و توسعه کشور و ارتقای سلامت جامعه در عرصههای جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی را مطلوب و آرمان خود دانستهاند و در تحقق آن تمامی توان خود را به میدان آورده و در کمال فروتنی و بیپیرایگی دستاوردهای خوبی را در عرصههای آموزشی، پژوهشی، و فناوری رقم زدهاند و در نتیجه، جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در رقابت بر سر سرعت و میزان علمزایی و دانشافزایی حفظ کردهاند.
بدیهی است که این داشتهها و دستاوردها بر پایه اندیشه و عمل عالمانه هزاران عضو هیأت علمی کشور به ثمر نشسته است. من هم به سهم خود در برابر این تلاش و ایثار فروتنانه استادان ارجمند، سر تعظیم فرود میآورم و ضمن گرامی داشتن جایگاه والای معلم شهید استاد مرتضی مطهری، ایام گرامیداشت مقام استاد و معلم را به اعضای هیأت علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور تبریک میگویم و کوشش و مساعی تمامی این بزرگواران را تحسین میکنم و از پروردگار یکتا تندرستی و دوام توفیقات تکتک شما را مسألت دارم.
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری
دوازدهم اردیبهشت ماه که مصادف با سالروز شهادت استاد فرزانه، شهید مرتضی مطهری است را روز معلم و استاد نام نهادهاند. این روز ضمن قدر نهادن به ارزش و مقام استاد، فرصتی به دست میدهد تا تلاش و سختکوشی جامعه علمی کشور مورد مداقه قرار گیرد و از دستاوردها و کامیابیهای نهاد علم، بهرغم تمامی سختیها و دشواریهای این عرصه، گفته و نوشته شود. پیش از هر چیز به خاطر داریم که علم بنابر ماهیت انباشتگی و تاریخی خود ریشه در تلاش عالمانه و محققانه آموزگاران و استادانی دارد که گرچه امروز در بین ما نیستند و رخ در نقاب خاک دارند ولی ما را از خوان دانش و علم خود بهرهمند کردهاند، یادشان گرامی و روحشان در آرامش باد.
نیاز به توضیح ندارد که جامعه نخبگان همواره بنابر جایگاه خود در فرآیند تحول و پیشرفت کشور، با انتظار به نسبت بالای جامعه روبهروست و این مطالبه، به هنگامی که کشور با مسائل جدیدی مواجه میشود و تلاش خود را رویگذار موفق از این مسائل و دشواریها متمرکز میکند، مضاعف میشود. چنانکه در سالهای اخیر جامعه علمی کشور در مصاف با مشکلات خوش درخشیده و کارنامه قابل قبولی دارد. سال تحصیلی جاری سال متفاوتی برای نظام آموزش عالی بوده است. قرار گرفتن کشور تحت شرایط تحریمهای ظالمانه امریکا از یکسو، و بروز و همهگیری بیماری مهلک کووید19 از سوی دیگر، ما را در وضعیت نامتعارف، غیرعادی و فوقالعادهای قرار داده که ضرورت تغییر بسیاری از فرآیندها را ایجاد کرد و لازم است تا فعالیتها متناسب با شرایط اضطرار تغییر کنند و امور بهگونهای سازماندهی شوند که کمترین اختلال و هزینهای بر این شرایط مترتب شود. خوشبختانه با ورود بهموقع مجموعه نظام آموزش عالی، در مدت زمان سپریشده از زمان شیوع ویروس، اقدامات مناسبی در عرصههای گوناگون آموزشی، پژوهشی، فناوری، فرهنگی و دانشجویی انجام شده است. بیتردید در وضعیت کنونی، مسئولیت و وظایف حرفهای و اجتماعی استادان دوچندان شده، وظیفه و مسئولیتی که از مأموریتهای ذاتی ناشی از انتظار ایفای نقشی مؤثر در مقیاسهای درون خانواده نظام آموزش عالی، سطوح منطقهای ملی و نیز، در سطح بینالمللی فراتر است. هماهنگ شدن با نظام انتظارات جدید، تغییرات، و شرایط تازه خود امری مهم و در عین حال، توانفرساست. امری که آشنایی و تسلط بر فناوریهای نوین آموزشی و پژوهشی و شراکت در دانش و نظام فناوری جهانی را ضروری ساخته است. چه، علم گسترهای جهانی دارد که برای پیشرفت نیازمند تبادل، ایدهپردازی و نوآوری در بستر تجربههای جهانی، تدارک و پشتیبانی کامل از تحقیقات و طرحهای نوآورانه، و حضور مستمر و بیواسطه در جریانهای زنده علمزایی و علمآموزی است. در طول این سالها آموزش عالی ایران توانسته در مجامع علمی حضور خود را تثبیت کند و این در شرایطی انجام شده که در خیلی از موارد استادان و دانشمندان عرصه دانشگاه، به دلایل سیاسی خارج از اراده خود، اجازه حضور در مجامع علمی را به بهانههای سخیف استکبار جهانی پیدا نکردهاند و منابع علمی روزآمد با سرعت و کیفیت مورد انتظار در اختیار آنها قرار نگرفته است. همچنین، در بهرهمندی از مواد مورد مصرف و پایهای آزمایشگاهی و ملزومات فناورانه، به میزان کافی و در زمان مناسب، با محدودیتهایی معنیدار مواجه شدهاند و بسیاری از دستاوردهای علمی و مقالات آنان به دلایلی جز براهین متعارف علمی منتشر نشد و در محک نقد و ارزشیابی قرار نگرفت. این محدودیتها در توسعه زیرساختهای فناورانه با تأکید بر فناوری اطلاعات، در تراز بسترهای پیشروی دانشگاههای جهان، موجب شد تا استادان ما وقت و انرژی بیشتری نسبت به استاندارد جهانی هزینه کنند. دهها علت دیگر از این دست را به کسب اطلاع و دقت نظر خوانندگان ارجمند واگذار میکنم. این نکته مهم را نیز اضافه کنم که از بهمن ماه سال گذشته، اعضای هیأت علمی عزیز ما برگ زرین دیگری بر دفتر افتخارات خود افزودهاند که کمنظیر و بیسابقه است. همزمان با همهگیری بیماری کووید19 که جامعه جهانی در شوک تصمیمگیری درباره چگونگی مواجهه با این بحران بشری قرار داشت و بیشتر نظامهای دانشگاهی جهان تعطیل و یا در حالت تعلیق قرار گرفته بودند، استادان ما که خود به روش آموزش کلاسیک یا حضوری آموزش دیده و آموزش داده بودند، در کمترین زمان ممکن با سختکوشی و تعهدی مثالزدنی با برنامههای توسعه و توانمندسازی دانشگاهها، با هدف حفظ جریان زنده و پویای آموزش، همراه شدند و با کوشش شبانهروزی به تولید محتوای آموزشی در بستر فضای الکترونیکی برای استمرار آموزش پرداختند. آنان که پیشتر دست به چنین کاری زدهاند از دشواری و ارزش و اهمیت آن آگاهند. در حالی که، اضطراب حاصل از خبرها و اطلاعات مربوط به عوارض بیماری کرونا جامعه و مردم را دچار نگرانی کرده بود استادان ما در کمترین زمان ممکن، در کنار میلیونها دانشجو و خانوادههای آنها قرار گرفتند و روحیه امید و عادی بودن وضعیت را به جامعه تزریق کردند. همه ما میتوانیم تصور کنیم که موفق نشدن آموزش عالی کشور در انطباق بهموقع با شرایط جدید میتوانست چه تبعات روانی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسیای برای جامعه در پی داشته باشد. اینهمه حاصل تلاش عالمان و استادانی است که همواره پیشرفت و توسعه کشور و ارتقای سلامت جامعه در عرصههای جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی را مطلوب و آرمان خود دانستهاند و در تحقق آن تمامی توان خود را به میدان آورده و در کمال فروتنی و بیپیرایگی دستاوردهای خوبی را در عرصههای آموزشی، پژوهشی، و فناوری رقم زدهاند و در نتیجه، جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در رقابت بر سر سرعت و میزان علمزایی و دانشافزایی حفظ کردهاند.
بدیهی است که این داشتهها و دستاوردها بر پایه اندیشه و عمل عالمانه هزاران عضو هیأت علمی کشور به ثمر نشسته است. من هم به سهم خود در برابر این تلاش و ایثار فروتنانه استادان ارجمند، سر تعظیم فرود میآورم و ضمن گرامی داشتن جایگاه والای معلم شهید استاد مرتضی مطهری، ایام گرامیداشت مقام استاد و معلم را به اعضای هیأت علمی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور تبریک میگویم و کوشش و مساعی تمامی این بزرگواران را تحسین میکنم و از پروردگار یکتا تندرستی و دوام توفیقات تکتک شما را مسألت دارم.
نگاهی واقعبینانه به مقام و منزلت معلم
سید ضیا هاشمی
مدیرعامل ایرنا
روز ۱۲ اردیبهشتماه که مصادف با شهادت معلم بزرگ علامه مطهری است، برای تجلیل از مقام معلمان شریف، صدیق و زحمتکش ایران، «روز معلم» نامیده شده است. به همین مناسبت این روز و هفته را به این قشر خدوم و گرانقدر بویژه اساتید، معلمان و همکاران خودم تبریک عرض میکنم و آرزو میکنم تلاش متعهدانه آنان در تربیت نسل جدید، آثار و برکات ارزشمندی برای جامعه بالاخص دانشآموزان و دانشجویان آیندهساز کشور داشته باشد. البته تحقق این امید و آرزو نیاز به لوازم و مقدماتی دارد که لزوماً در حال حاضر وجود خارجی ندارند. معلمان موفق کسانی هستند که با تمام وجود به کار آموزش و پرورش میپردازند و همه دارایی و توانایی خود را عاشقانه وقف مأموریتشان میکنند.
آنان که از کمتوقعترین و البته امینترین اقشار جامعه به حساب میآیند، با تأمین حداقلهای ضروری زندگی، متعهدانه به ادای وظایف خود میپردازند و با بهرهگیری از دانش تخصصی از یک سو و هنر معلمی از سوی دیگر مسئولیت مهم تعلیم و تربیت را به عهده گرفتهاند. از طرف دیگر آنان با مشاهده نتیجه کار و تلاش خود که بیش از هر چیز در موفقیت و سربلندی شاگردانشان تجلی مییابد، رضایت خاطر لازم را برای ادامه کار و کوشش مضاعف در راه پر پیچ و خم تعلیم و تربیت به دست میآورند.
این توصیفات، گویای همان تصویری است که بهطور سنتی از معلمان و کار آنان ارائه میشود و این روزها هم به وفور در قالب مطالب و پیامهایی که به مناسبت تجلیل از مقام معلم در رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی منتشر میشود، مشاهده میگردد. ولی سویه دیگر واقعیت معلمان تصویر دیگری دارد. در نگاهی دیگر نه منزلت واقعی معلمان، نه میزان رضایتمندی آنان و نه اساساً فرآیند تعلیم و تربیت چنین توصیفات زیبایی را منعکس نمیکند. در آن نگاه حال و روز قشر معلم و فرآیند تعلیم و تربیت چندان خوش نمینماید. مزایای نسبتاً ضعیف شغلی، مشکلات برقراری ارتباط سازنده میان معلم و دانشآموز در فضای زندگی شهری در دوران رواج ارتباطات مجازی، ضعفهای نظام بوروکراسی ناقص حاکم بر روابط اداری و کاری و مسائل گوناگون نوپدید در حوزه کاری معلمان و مراودات اجتماعی دانشآموزان، همه و همه کار معلمان را با مشکلات مختلفی مواجه کرده است. اگر این روزها که به مقام و جایگاه معلم اختصاص یافته است، قرار باشد به شکل واقعی و عینی توجهات به این قشر خدوم و سرنوشتساز جلب شود، لازم است منزلت و مسائل معلمان با نگاهی واقعبینانه مورد توجه و ارزیابی نقادانه قرار گیرد تا خطر ضعف انگیزه و رضایت شغلی معلمان و تهدید ناکارآمدی فرآیندهای تعلیم و تربیت، حال و آینده نهاد بسیار مهم و حیاتی آموزش و پرورش را به مخاطره نیفکند، زیرا در آن صورت همه نهادهای دیگر اجتماعی و در نتیجه سرنوشت کلان جامعه، در افق میانمدت و درازمدت تحت تأثیر این وضعیت به مخاطره خواهد افتاد.
مدیرعامل ایرنا
روز ۱۲ اردیبهشتماه که مصادف با شهادت معلم بزرگ علامه مطهری است، برای تجلیل از مقام معلمان شریف، صدیق و زحمتکش ایران، «روز معلم» نامیده شده است. به همین مناسبت این روز و هفته را به این قشر خدوم و گرانقدر بویژه اساتید، معلمان و همکاران خودم تبریک عرض میکنم و آرزو میکنم تلاش متعهدانه آنان در تربیت نسل جدید، آثار و برکات ارزشمندی برای جامعه بالاخص دانشآموزان و دانشجویان آیندهساز کشور داشته باشد. البته تحقق این امید و آرزو نیاز به لوازم و مقدماتی دارد که لزوماً در حال حاضر وجود خارجی ندارند. معلمان موفق کسانی هستند که با تمام وجود به کار آموزش و پرورش میپردازند و همه دارایی و توانایی خود را عاشقانه وقف مأموریتشان میکنند.
آنان که از کمتوقعترین و البته امینترین اقشار جامعه به حساب میآیند، با تأمین حداقلهای ضروری زندگی، متعهدانه به ادای وظایف خود میپردازند و با بهرهگیری از دانش تخصصی از یک سو و هنر معلمی از سوی دیگر مسئولیت مهم تعلیم و تربیت را به عهده گرفتهاند. از طرف دیگر آنان با مشاهده نتیجه کار و تلاش خود که بیش از هر چیز در موفقیت و سربلندی شاگردانشان تجلی مییابد، رضایت خاطر لازم را برای ادامه کار و کوشش مضاعف در راه پر پیچ و خم تعلیم و تربیت به دست میآورند.
این توصیفات، گویای همان تصویری است که بهطور سنتی از معلمان و کار آنان ارائه میشود و این روزها هم به وفور در قالب مطالب و پیامهایی که به مناسبت تجلیل از مقام معلم در رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی منتشر میشود، مشاهده میگردد. ولی سویه دیگر واقعیت معلمان تصویر دیگری دارد. در نگاهی دیگر نه منزلت واقعی معلمان، نه میزان رضایتمندی آنان و نه اساساً فرآیند تعلیم و تربیت چنین توصیفات زیبایی را منعکس نمیکند. در آن نگاه حال و روز قشر معلم و فرآیند تعلیم و تربیت چندان خوش نمینماید. مزایای نسبتاً ضعیف شغلی، مشکلات برقراری ارتباط سازنده میان معلم و دانشآموز در فضای زندگی شهری در دوران رواج ارتباطات مجازی، ضعفهای نظام بوروکراسی ناقص حاکم بر روابط اداری و کاری و مسائل گوناگون نوپدید در حوزه کاری معلمان و مراودات اجتماعی دانشآموزان، همه و همه کار معلمان را با مشکلات مختلفی مواجه کرده است. اگر این روزها که به مقام و جایگاه معلم اختصاص یافته است، قرار باشد به شکل واقعی و عینی توجهات به این قشر خدوم و سرنوشتساز جلب شود، لازم است منزلت و مسائل معلمان با نگاهی واقعبینانه مورد توجه و ارزیابی نقادانه قرار گیرد تا خطر ضعف انگیزه و رضایت شغلی معلمان و تهدید ناکارآمدی فرآیندهای تعلیم و تربیت، حال و آینده نهاد بسیار مهم و حیاتی آموزش و پرورش را به مخاطره نیفکند، زیرا در آن صورت همه نهادهای دیگر اجتماعی و در نتیجه سرنوشت کلان جامعه، در افق میانمدت و درازمدت تحت تأثیر این وضعیت به مخاطره خواهد افتاد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
کار بزرگ معلمان شکوفاسازی استعدادها برای ارزشهای متعالی است
-
رسانهها درمواجهه با بحران بیماری کرونا بهجای تبلیغات شفافسازی کردند
-
افتتاح 125 پروژه اشتغالزایی
-
اصلاحات در پارلمان
-
از دیابت یک به کووید 19
-
کرونا؛ جانِ قاچاق سوخت را گرفت
-
ورود مسافران بدون ماسک به مترو ممنوع
-
معافیت اقساط و شرایط بیمه بیکاری چه کسانی را شامل میشود؟
-
راهکارهای چهارده گانه برای حل مشکلات تولید در پساکرونا
-
5 کیلو گوجه فرنگی به قیمت یک بطری آب معدنی
-
چراغی پیش روی انسان سرگشته امروز
-
اروپا: امریکا عضو برجام نیست
-
سرنوشت فوتبال پای دکل نفت
-
طبقه متوسط بیماشین بود و طبقه مرفه پی خوشگذرانیهای مرسوم
-
آینده کار و کارگری در ایران
-
پاسداشت مقام علم و عالم
-
نگاهی واقعبینانه به مقام و منزلت معلم
-
وقتی در #خانه نیستیم برای جلوگیری از شیوع کرونا فاصله با افراد را رعایت کنیم
اخبارایران آنلاین